Friday, October 20, 2006

28/07/1385 جمعه







چرا كارگران و دانشجويان سركوب مي‌شوند ؟
لطفا" ما را از نظرات خود آگاه سازيد . ايميل ارتباط با ما در انتهاي خبرنامه موجود مي‌باشد
حکم 30 ضربه شلاق برای یک دانشجو
خبرگزاری حکومتی ایلنا: شعبه 102 دادگاه عمومي يزد، محمدرضا رحيمي‌‏راد، عضو انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي را به پرداخت 10 ميليون ريال جزاي نقدي و تحمل 30 ضربه شلاق محكوم كرد.
محمدعلي دادخواه،‌‏ وكيل مدافع رحيمي‌‏راد، اتهام موكلش را توهين به مقامات و توهين به نگهبان دانشگاه عنوان كرد و گفت: اين پرونده مربوط به دوران تحصيل موكلم در دانشگاه يزد است كه بر اساس آن موكلم به پرداخت 10 ميليون ريال جزاي نقدي و تحمل 30 ضربه شلاق محكوم شده است.
وي افزود: با عنايت به اينكه نظام دادگستري ايران در پي تبديل مجازات است، انتخاب مجازات شلاق به دور از رويه و روال مورد پذيرش دادگستري به نظر مي‌‏رسد و از سوي ديگر اصولاً اعمال اين‌‏گونه مجازات براي يك دانشجوي جوان، تأثير نامناسبي در روحيه و آينده وي خواهد داشت.
دادخواه ابراز اميدواري كرد كه دادگاه تجديدنظر رأي بر برائت موكلش صادر كند
یک ترم تعلیق برای مهدی اللهیاری
خبرنامه امير کبير : مهدی اللهیاری یکی از فعالین چپ دانشگاه صنعتی شریف از دانشکده مهندسی شیمی در جلسه کمیته انضباطی بدوی به یک ترم محرومیت از تسهیلات رفاهی ( خوابگاه ) محکوم شد

خبرگزاری حکومتی ایـلنـاپرداخت دستمزد هر 4 ماه یکبار
حسين خريد فروشان، نماينده كارگران نساجي \" گردباف\" يزد گفت: به دليل بحران هاي مالي ، 120 كارگر اين واحد ظرف6 سال گذشته حقوق و مزاياي خود را با يك تا 2 ماه تاخير دريافت مي كردند كه اخيرا اين تاخير تا 4 ماه افزايش يافته است! بيشتر كارگران اين شركت نزديك به 2 دهه سابقه كار دارند اما هنوز بن هاي سال 83 آنها پرداخت نشده است !؟

گفت و گو با مادر كبرا رحمانپور درباره آخرين وضعيت عروس سياه بخت
اعتماد گروه حوادث : صداي زني كه پشت بلندگو مي گويد: «كبرا رحمانپور، سالن ملاقات » در بند نسوان زندان اوين مي پيچد. عروس سياه بخت كه حالا 26 ساله شده است انگار كه جاني دوباره گرفته باشد با شتاب خود را به سالن ملاقات مي رساند و يك راست به كابين شمار 36 مي رود. اينجا كابيني است كه كبرا هر سه شنبه مادرش را پشت ديواري شيشه يي ملاقات مي كند و دو گوشي قديمي تلفن صداي آنها را به هم مي رساند. 6 سال از نخستين باري كه كبرا روي صندلي كابين شماره 36 نشست مي گذرد و او هنوز بلاتكليف ، ميان مرگ و زندگي معلق است . تحمل زندان هميشه سخت است بويژه آنكه بداني اينجا ايستگاه آخر است اما آن طرف ديوار شيشه يي جايي كه تاجي فداوي مادر 47 ساله كبرا نشسته نيز آزاد بودن معنايش را از دست داده است . مادر كبرا مي گويد: در اين 6 سال يك لحظه خوش هم نداشتم . شرايط كبرا در زندان خيلي سخت است . وضعيت جسمي اش اصلا خوب نيست و خيلي لاغر شده . استرس و اضطراب هم امانش را بريده . هر چند دكترها به وضعيتش رسيدگي مي كنند اما ديگر قرص هاي اعصاب هم جواب نمي دهد. زندان براي همه سخت است اما اين بلاتكليفي شرايط را براي كبرا سخت تر كرده . من هر هفته كه به زندان مي روم ذره ذره آب شدنش را مي بينم . 26 سال پيش زماني كه تاجي 21 سال داشت و در خانه يي كوچك در جنوب شهر زندگي مي كرد تولد تنها دخترش را به اين اميد جشن گرفت كه زندگي او هرگز شبيه به وضعيتي كه خودش داشت نشود. او هرگز تصور نمي كرد روزي مجبور شود دخترش را پشت ميله هاي زندان ببيند. تاجي مي گويد: كبرا تنها دختر من است . شرايط زندگي ما به او ياد داده با مشكلات كنار بيايد. كبرا از بچگي باهوش و زرنگ بود و هميشه فكر مي كردم روزي خوشبخت مي شود اما نمي دانستم يك روز مجبور مي شوم فقط از پشت شيشه او را ببينم . كبرا در دبيرستان هميشه شاگرد نمونه بود او در رشته علوم تجربي درس مي خواند و هيچ وقت معدلش زير 18 نيامد. بزرگ ترين آرزويش اين بود كه دكتر شود. حتي در كنكور هم شركت كرد اما همان موقع بود كه به خانه عليرضا رفت و ديگر نتوانست درس بخواند. روزي كه كبرا 20 ساله به خانه عليرضا كه آن موقع 57 سال داشت پا گذاشت مادر باز هم جشن گرفته بود و باز هم به همان اميد بود كه مرد ثروتمند سرنوشت دخترش را تغيير و او را از وضعيت بدي كه داشت نجات دهد اما اين آرزو هم مثل آرزوهاي ديگر تاجي هيچگاه به واقعيت تبديل نشد. كبرا خواستگارهاي زيادي داشت اما براي رسيدن به هدفش و دكتر شدن به همه آنها جواب رد داد تا اينكه حال حسين برادر معلولش بشدت خراب شد.هزينه بالاي درمان و فيزيوتراپي كمر شوهرم را خم كرده بود و ديگر نمي توانستيم از پس هزينه هاي زندگي بر بياييم آن موقع ما در خانه يي حدودا 70 متري با خواهر، برادر و مادرشوهرم زندگي مي كرديم و به جز حسين ، برادر شوهرم هم مريض و بدحال بود. همه اينها باعث شد مسووليت زندگي به دوش كبرا بيفتد براي همين وقتي عليرضا كه ثروتمند بود به خواستگاري كبرا آمد او تصميم گرفت جواب مثبت بدهد. آن موقع ما خيلي سعي كرديم او را منصرف كنيم اما وقتي موفق نشديم آرزو كردم دخترم خوشبخت شود. كبرا فكر مي كرد با اين كار باري از دوش خانواده بر مي دارد و شرايط حسين هم بهتر مي شود. پيشاني نويس دخترم سياه بود. حرف هاي تاجي به اينجا كه مي رسد اشك در چشمانش حلقه مي زند. بغض گلويش را مي فشارد و بريده بريده ادامه مي دهد: هنوز هم باور نمي كنم دخترم به اين سرنوشت دچار شده باشد. بعضي وقت ها در تصورم كبرا را مي بينم كه با كيف و مقنعه سبزرنگ دوران بچگي به خانه مي آيد و براي پدرش غذا گرم مي كند كبرا عاشق رنگ سبز بود و براي همين پدرش فرشته سبزقبا صدايش مي زد. بيشتر روزها من مجبور بودم حسين را براي گفتار درماني ببرم براي همين كبرا از وقتي از مدرسه برمي گشت كارهاي خانه را انجام مي داد و بعد از آن شروع مي كرد به نوشتن مشق هايش حالا هر وقت كه به ديدن دخترم مي آيم غم و غصه را در چشمهايش مي خوانم . به گفته روانپزشكان زندان اوين عروس سياه بخت مدتي است كه دچار مشكل روانپريشي شده و اميدش به زندگي را از دست داده است . پزشكان براي بهبودي وضعيت رواني كبرا به او توصيه كرده اند لباس هايي با رنگ شاد بپوشد اما او كه تا همين 6 سال پيش عاشق سبز و سبزي بود اكنون فقط لباس هاي سياه و قهوه يي مي پوشد. مادر كبرا مي گويد: كبرا در زندان معاينه مي شود و موقع ويزيت من نمي توانم آنجا باشم اما تا حدودي با دكترهايش در ارتباط هستم آنها از اينكه كبرا روحيه اش را از دست داده و بشدت منزوي شده خيلي نگرانند و حتي از من خواسته اند در ملاقات خاطرات خوب گذشته را برايش يادآوري كنم . من هر سه شنبه به ملاقاتش مي روم و چند وقت پيش هم بعد از 6ماه اجازه گرفتم دخترم را رو در رو ببينم و ملاقات حضوري داشته باشم اما به نظرم حال كبرا مرتب بدتر مي شود او مدت ها است كه تلويزيون تماشا نمي كند، خيلي كم غذا مي خورد و با اطرافيان و دوستانش در زندان حرف نمي زند. كبرا چند ماهي است كه در قسمت مخابرات بند نسوان زندان اوين مشغول به كار شده و اين بخش همان جايي است كه پيش از اين شهلا جاهد متهم به قتل همسر ناصر محمدخاني در آنجا كار مي كرد. اكنون مددكاران تلاش مي كنند با به كار گرفتن او در بخش مخابرات عروس سياه بخت را به زندگي بازگردانند. تاجي مي گويد: كار در مخابرات براي كبرا به هر حال يك نوع تنوع است او را مسوول تايم گيري كرده اند تا هر زنداني به اندازه يي كه حقش است مكالمه تلفني داشته باشد زندانيان از اينكه كبرا مسوول مخابرات شده راضي هستند و حتي خبر دارم كه از مسوولان زندان خواسته اند دخترم را در اين بخش نگه دارند. دوستان كبرا كه از زندان آزاد مي شوند همه مي گويند او دختر مهرباني است حتي آنها از اولياي دم مادرشوهر دخترم خواهش كرده اند او را ببخشند اما هنوز هيچ چيز معلوم نيست . بعد از گذشت 6 سال هنوز معلوم نيست چه سرنوشتي در انتظار كبرا است آيا او كه به اتهام قتل مادرشوهرش به قصاص محكوم شده سرانجام اعدام مي شود يا اينكه اين فرصت را پيدا خواهد كرد كه بار ديگر به خانه اش برود و خاطرات روزهاي سبز را تكرار كند

سنگسارکنندگان در بین ما هستند
مهستی شاهرخی
نامه ای در اعتراض به حکم سنگسار توسط خانمهای ایرانی ساکن برلین نوشته شده است! به همه نامه نمی پردازم فقط چند نکته از آن مانند چکشی بر اعصابم می کوبد. ۱/ بر اساس ماده ۱۰۴ قانون مجازات اسلامی ايران، سنگ مخصوص سنگسار نبايد آنقدر کوچک باشد که محکومين را مورد آزار قرار ندهد و نه آنقدر بزرگ باشد که به سرعت "زناکاران" را بکشد. سنگ‌هايی که پرتاب می‌شوند بايد به اندازه‌ای باشد که باعث مرگی تدريجی و دردناک شوند.
این به من می گوید که نویسندگان نامه با اشاره به ماده قانونی ۱۰۴ خواستار سنگهای مناسبی برای سنگسار کردن هستند و اعتراض شان به کوچکی و یا بزرگی سنگ است. نامه می گوید اگر ماده ۱۰۴ به من گفت سنگ بیندار! من حتماً سنگی مناسبی با قطعی قانونی پرتاب خواهم کرد چون به قاتون اعتقاد دارم و قانون سرم می شود. صدای چکش می آید.
۲/ ماده ۱۰۵ قانون مجازات اسلامی ايران اين اختيار را به قاضی می‌دهد که در صورتی که شواهد و مدارک لازم برای اثبات "زنا" وجود نداشته باشد با "علم" خويش متهم را محکوم نمايد و به بيان ديگر، حکم دلبخواه صادر نمايد. پس از محدود کردن قطع و ابعاد سنگهای مناسب برای سنگسار، نامه به ماده ۱۰۵ می پردازد و از حدود اختیارات قاضی حرف می زند. معلوم نیست نامه می خواهد به قاضی پیشنهاد کند که در مواردی که اتهام زنا وجود دارد"به دلیل عدم شواهد و مدارک لازم برای اثبات زنا" از دادن حکم محکومیت خودداری ورزد و یا این که حدود اختیارات خدای گونه قاضی را در این موارد به ایشان یادآور می شود. باز صدای چکش بر سندان می آید. صدای کلمات سنگین بر روی مغز و اعصابم!
۳/ رئيس قوه قضائيه آيت الله محمد هاشمی شاهرودی دستور توقف اجرای سنگسار را در بهمن ماه ۱۳۸۱ صادر کرد، ولی اجرای سنگسار متوقف نشده و در مواردی همچنان ادامه دارد. بخش سوم تجلیلی است از رئیس قوه قضاییه در دوره دکتر خاتمی، (منظور همان دوره گفتگوی تمدنها و مهرورزی با عبای شکلاتی و در کنارش حمله به کوی دانشگاه و وقوع قتلهای زنجیره ایست) و تعجب بانوان ساکن برلین از اینکه علیرغم دستور ایشان سنگسار متوقف نشد و هنوز هم ادامه دارد!!! سرم درد گرفته و هنوز صدای چکش می آید و قطعات سنگ! سنگهایی به اندازه کف دست! سنگهای بانوان برلین نه آنقدر کوچک است که آزارم ندهد و نه آنقدر بزرگ که فوری دمارم را درآورد. همین قدر که باعث مرگ تدریجی و دردناکم شود. "ما خواستار اصلاح قانون و لغو مجازات های واپس گرايانه و انتقام جويانه ای هستيم که ..." سنگها پرتاب می شوند. سنگهای اصلاح طلبانه! سنگهای اصلاح قانون سنگسار سرم را میشکند. "از همه می خواهيم که مجازات اعدام و سنگسار کودکان و نوجوانانی لغو گردد که بی اعتنا به قوانين دست و پا گير قرون وسطايی ..." سنگهای اصلاح طلبانه بانوان ایرانی ساکن برلین شهری واقع در کشور دموکراتیک آلمان میخواهد صبر کند تا بچه ها و نوجوانان برزگ شوند و بعد آنها را در شب جشن تولد هیجده سالگی شان اعدام کند.
هنوز تمام نشده! نگاه بانوان ایرانی ساکن برلین را به مسئله روسپیگری بنگرید: "در ضمن بر همگان روشن است که شمار چشمگيری از زنان ، چه زنان مجرد و چه شوهر دار ناچار ند برای گذران خانواده تن فروشی کنند. به اين وسيله از مسئولين قضايی و مقامات ذيصلاح می خواهيم تا هر گونه مجازاتی را ..." چاره جویی و راه حل های پیشنهادی توسط بانوان ایرانی ساکن برلین را هم بنگرید: "...گرچه از نظر جامعه پسنديده نيست اما جرم و جنايت محسوب نمی شود، بخصوص در کشوری که چنين روابطی زير لوای صيغه برای مردانی که توانايی مالی پرداخت مبلغی به زن را دارند مجاز شناخته می شود."
مرا ببخشید بیش از این نمی توانم بنویسم. سرم به شدت درد می کند و احساس می کنم سنگسارکنندگان در همه جا هستند. مرا ببخشید سرم جوری درد می کند که انگار شکسته است و احساس می کنم سنگسارکنندگان در بین ما هستند. مرا ببخشید ولی بیش از این نمی توانم تحمل کنم. آیا باید در پاسخ به یک چنین نامه ای چیزی نوشت و یا باز هم ساکت ماند و نشست کنار گود به تماشا؟
عکس از اینجاست به همراه فیلم سنگسار
http://chachmanbidar.blogspot.com


مدیر مسئول هفته نامۀ صدای ارومیه در دادگاه انقلاب، موکریان
خسرو کــردپور، روزنامه نگار ، کردستانwww.mukrian.blogsky.com khosrow_kurdpoor@yahoo.comTel: 00989188737683
جلسۀ رسیدگی به اتهامات محمدرضا خادم شمس ــ مدیر مسئول هفته نامۀ صدای ارومیه ــ در شعبۀ اول دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه برگزار شد .
در این جلسه که با حضور 6 تن از اعضای هیأت منصفۀ مطبوعات و مدیر مسئول صدای ارومیه به عنوان متهم پرونده تشکیل شده بود ، محمد رضا خادم شمس ، پس از قرائت اتهامات وارده توسط قاضی پرونده ، به دفاع از خود پرداخت .فعالیت علیه نظام و امنیت کشور از طریق انتشار برخی مطالب در نشریه ، از جمله اتهامات قرائت شده توسط قاضی پرونده بود .
شایان ذکراست که هفته نامۀ صدای ارومیه نشریه ای سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی می باشد که تا کنون 346 شماره از آن دراستان آذربایجان غربی منتشر شده است


خبرگزاری حکومتی ایـلنـاتن فروشی، دزدی و حراج کلیه برای سرپناهی و لقمه نانی !؟
علي‌ باغبانيان‌، نمایندهء نطنز، نايب‌ رييس‌ كميسيون‌ بهداشت‌ و درمان‌ مجلس‌هفتم، اعتراف می کند:اکثر افرادي‌ كه‌ به‌ فروش‌ كليه‌ روی آورده اند، كساني‌ هستندكه‌ معمولا زيرخط‌ فقر قر ار دارند!ريشه‌ اصلي‌ فروش‌ اعضاء بدن فقـر، تنگدستی و بیکاری است! تازماني‌ كه‌ فقر در جامعه‌ ريشه‌كن‌ نشود،مشكل‌ با توان بيشتري‌ در جامعه‌ ادامه خواهد داشت، زيرا در اين‌ صورت‌ فرد به‌ مسائلي‌ ديگر نظير خودفروشي‌ و انواع‌ ناهنجاري‌هاي‌ اجتماعي‌ براي‌ امرار معاش‌ روي‌ خواهد آورد.
خبرگزارى حکومتی ايسنانگاهی به قیمت چند قلم میوه در بازار تهران
در پى افزايش تعرفه واردات ميوه و نيز كاهش عرضه ميوه توليد داخل قيمت برخى از اقلام ميوه با ۱۰۰ تا ۱۵۰ درصد افزايش مواجه شد.
ميوه هائى كه با افزايش ۱۰۰ درصدى مواجه بوده اند شامل هلو انجيرى، هلو، شليل، پرتقال، كاهو، سبزى خوردن، انگور، خيار، هندوانه و برخى ديگر از ميوه هاست.
براى نمونه قيمت كاهو كه دو هفته قبل ۳۰۰ تومان عرضه مى شد به ۵۵۰ تومان افزايش يافته و هلو انجيرى از ۴۰۰ تومان به ۱۴۰۰ تومان رسيده است. همچنين قيمت شليل نيز در برخى مناطق تهران ۲۰۰ تومان بود به ۱۲۰۰ تومان رشد يافته و پرتقال از ۵۰۰ تومان به هزار تومان رسيده است
رفسنجانی: "به شورای امنیت نصیحت می کنم به سمت خطر نرود"
آخوند رفسنجانی امروز در نمایش جمعه تهران با اشاره به تهیه پیش نویس قطعنامه علیه جمهوری اسلامی در شورای امنیت سازمان ملل گفت "به شورای امنیت نصیحت می کنم به استقبال خطری در آینده ای نزدیک برای جهان و منطقه نرود."
خبرگزاری حکومتی ایسکانیوز: "رفسنجانی تصمیم اخیر کشورهای غربی را استقبال از خطر دانست و گفت تصمیم اخیر این کشورها مضراتی در باره پرونده هسته ای جمهوری اسلامی دارد که باید به استقبال آن نروند. اگر حرکتی در شورای امنیت آغاز کردند و می خواهند یک تصمیم مقدماتی علیه ما اتخاذ کنند، به عرصه ظهور درآید، در آینده ای نزدیک جهانیان خواهند دید که جهان و منطقه متضرر می شود."
وی گفت "طبیعی است این تهدیدات بر بسیاری از شرایط و برنامه های جمهوری اسلامی اثر خواهد داشت و همین فضای تهدیدآمیز نیز ظالمانه است چه رسد به این که بخواهند اقدامی علیه ما انجام دهند."
رفسنجانی گفت "هیچ دلیلی برای رفتن جمهوری اسلامی به سمت سلاح هسته ای وجود ندارد و آنان از ما تضمین می خواهند که ما به این سمت نرویم و می گویند ما مطمئن نیستیم باید به آنها گفت زمانی که درهای کشور ما بر روی بازرسان شما باز است تقصیر خودتان است که مطمئن نیستید و این نشان از عدم صلاحیت شما در مجامع بین‌المللی دارد."
رفسنجانی گفت "جمهوری اسلامی از حق مسلم خود در هیچ شرایطی نخواهد گذشت."
اظهارات بی سابقه رایس در باره بحران هسته ای رژیم تهران
وزیر امور خارجه آمریکا در مصاحبه با تلویزیون فاکس نیوز در باره اعزام ناو آیزنهاور به خلیج فارس گفت اعزام ناو هواپیمابر آیزنهاور به خلیج فارس به منزله نشان دادن آمادگی نظامی ایالات متحده به رژیم تهران است.
خانم رایس گفت مانور دریايی آمریکا و چند کشور دیگر منطقه نیز که قرار است اواخر ماه اکتبر در خلیج فارس برگزار شود، در همین راستا است.
وزیر امور خارجه آمریکا در ادامه گفت متاسفانه آخرین دور مذاکرات رژیم تهران و اتحادیه اروپا بدون نتیجه پایان گرفت، رژیم تهران نشان داده است که حکومتی قابل اعتماد نیست و به همین دلیل نمی خواهیم که این رژیم حتی به فن آوری صلح آمیز هسته ای نیز دست پیدا کند.
خانم رایس در پاسخ به این سوال که آیا مدرکی دال بر تسلیحاتی بودن برنامه هسته ای رژیم تهران وجود دارد یا خیر، گفت دیگر زمانی نیست که بخواهیم منتظر حادثه بمانیم، بلکه بر نظریه هايی که وجود دارد اکتفا می کنیم.
وزیر امور خارجه آمریکا گفت رژیم تهران در حال رسیدن به نقطه ای است که می تواند سلاح اتمی تولید کند و به همین دلیل باید دست از هرگونه فعالیت هسته ای بکشد. ما به هر ترتیب که شده آنها را متوقف خواهیم کرد، زیرا نباید کره شمالی دیگری در خاورمیانه ظهور کند

روزنامهء بیت رهبری تهــران، طلاق شهـر ایـران بالاترين آمار طلاق در كشور به استان تهران تعلق گرفت
غلامرضا رضايي فر، معاون دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي، گفت: بيشترين آمار طلاق در كشور طي سال گذشته با 19% در استان تهران ثبت شد! كرمانشاه با 14/ 7% استان مركزي با 12/ 85% كردستانبا 12/ 84% و قم با 12/ 8% بعد از تهران بيشترين آمار طلاق را به خود اختصاص دادند!؟ كمترين آمار ثبت شده طلاق مربوط به استان ايلام با 4% می باشد، استان
چهارمحال و بختياري با 4/ 5% سيستان و بلوچستان4/ 6% و يزد با 5% پايين ترين شاخص طلاق را در كشور پس از ايلام دارند
برای مقابله با فیلترینگ جمهوری اسلامی، اخبار و اتفاقات ایران و
جهان را، ما به شما منتقل می کنیم



مرکز پخش خبری سازمان جوانان کمونیست
Communist youth organization(sjk)
http://groups.yahoo.com/group/javanankomonist
http://groups.yahoo.com/group/javanankomonist/join
http://sjk-news.blogspot.com
http://daneshgah-16azar.blogspot.com
www.jawanan.org communist.youth@gmail.com
sjk_news@yahoo.com
fax:004631899613


در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل کسانی را که مایل هستند برای ما بفرستید تا ما اخبار و رویدادهای مختلف را برای آنان ارسال کنیم
sjk_news@yahoo.com

No comments:

 
direction:rtl;