Thursday, November 16, 2006

25/08/1385 پنجشنبه


راهکارهای مورد نظر شما برای بر پایی 16 امسال چیست؟
لطفا" ما را از نظرات خود آگاه سازيد . ايميل ارتباط با ما در انتهاي خبرنامه موجود مي‌باشد
اس. جی.کی نیوز در قبال صحت يا سقم اخبار هیچ مسئولیتی ندارد و تنها به انتقال آنها از رسانه‌های متفاوت میپردازد
آدرس جدید سایت سازمان جوانان کمونیست http://www.cyoiran.com/
دانشگا‌ه‌ها به سالن مد تبديل شده‌اند
مهر: فضای معنویت باید در دانشگاه‌هاي کشور توسعه داده شود و مسائل فرهنگی به طور عمیق تر در دانشگاه ها برنامه ریزی شود زیرا برخی از دانشگاه‌ها تبدیل به سالن مد شده اند. کنترل ورود و خروج دانشجویان و کارکنان، ارزیابی مدیران از جهت فرهنگی و فعالیت‌هاي اخلاقی و تفکیک کلاس ها که در برخی از واحدهای دانشگاه آزاد تجربه موفقی داشته، از راه‌هاي فرهنگ‌سازي در دانشگاه‌هاست. رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها صبح روز گذشته در پنجاه و چهارمین شورای مرکزی دانشگاه آزاد گفت: رئیس دانشگاه مسووليت تمام بخش‌هاي دانشگاه را بر عهده دارد و فقط مسوول پژوهش وآموزش در دانشگاه نیست بلکه باید به فکر دین و تفکرات اخلاقی دانشجویان نیز باشد. محمدیان خاطرنشان کرد: امروز بحث تهاجم فرهنگی شدت بیشتری یافته است. کشورهای غربی در حالی که می بینند نمي‌توانند با مسائل نظامي‌و اقتصادی نظام را تحت تاثیر قرار دهند به مسائلی مانند ابتذال اخلاقی جوانان در کشور روی آورده اند. وی اظهار داشت: باید فضای معنویت در دانشگاه‌هاي کشور توسعه داده شود و مسائل فرهنگی به طور عمیق تر در دانشگاه‌ها برنامه ریزی شود زیرا برخی از دانشگاه‌ها تبدیل به سالن مد شده اند. رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها خاطرنشان کرد: در حال حاضر فضای عمومي‌دانشگاه‌ها رهاست و صاحب و مسوول خاصی ندارد. دختر و پسر در دانشگاه‌ها بسیار راحت‌تر از پارک ها با یکدیگر ارتباط برقرار مي‌کنند. محمدیان افزود: اقلیت دانشجویان غیراخلاقی در دانشگاه‌ها سبب تخریب کل مجموعه مي‌شوند. همین امر سبب مي‌شود کلیه دانشجویان زیر سوال بروند و این جمله که دانشگاه کارخانه انسان سازی است زیر سوال مي‌رود. رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها ادامه داد: در دانشگاه باید متولی خاصی برای فضای عمومي‌و اخلاقی دانشگاه تعیین شود تا با کسانی که به دنبال فساد در دانشگاه هستند برخورد شود. وی تاکید کرد: شورای فرهنگی دانشگاه در هر مجموعه ای فعال شده و نسبت به مسائل فرهنگی اهتمام بیشتری داشته باشد. محمدیان گفت: در دانشگاه‌ها مشاور و اساتیدی وجود دارند که نقش و تاثیرگذاری مهمي‌در اخلاق دانشجویان ایفا مي‌کنند. این افراد باید با تذکر دانشجویان را راهنمایی کنند زیرا بیش از 90 درصد تذکرهای ارائه شده به دانشجویان تاثیر گذار است. وی ادامه داد: گام اول در فرهنگ‌سازي دانشجویان تذکر با خیرخواهی و نصیحت است. گام دوم اطلاع به خانواده است و گام سوم برخورد با دانشجویانی است که قصد اصلاح خود را ندارند. رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها افزود: باید کانون‌هاي فرهنگی در دانشگاه‌ها فعال تر شوند و دانشجویان مذهبی دانشگاه‌ها نباید احساس ضعف کنند. وی افزود: کنترل ورود و خروج دانشجویان و کارکنان ، ارزیابی مدیران از جهت فرهنگی و فعالیت‌هاي اخلاقی و تفکیک کلاس ها که در برخی از واحدهای دانشگاه آزاد تجربه موفقی داشته است از دیگر راه‌هاي فرهنگ‌سازي در دانشگاه‌هاست. محمدیان تاکید کرد: 99 درصد فعالیت‌هاي فرهنگی که در دانشگاه‌ها انجام مي‌شود بر روی باطن دانشجویان تاثیر گذار است زیرا ما قصد نداریم که تنها ظاهر دانشجویان را درست کنيم اما باطن این افراد مشکل داشته باشد

نامه همبستگی زندانیان سیاسی گوهر دشت (رجایی شهر) با زندانیان بند 350 اوین
دوستان، درود! امروز خبر تأسف بار حمله دسته ای از اوباش را به سرکردگی سید جلیل قریب دریافت داشتیم. نام این مزدور و ماهیت ارتجاعی او برای ما زندانیان سیاسی گوهردشت، کاملاً آشنا است. این فرد از وابستگان حکومت منفور و ارتجاعی مذهبی بوده که برای جلب رضایت اربابان خود دست به جنایت ها زده است. او برای مدتی وکیل بند 6 زندان گوهردشت بود و با ترتیب دادن حملات وحشیانه علیه دیگر زندانیان، بویژه زندانیان سیاسی، خوش خدمتی های بسیاری به کارگزاران این حکومت پوسیده کرده است.با در نظر گرفتن حملاتی که در ماه های اخیر، در زندان های مختلف، از جمله همین زندان گوهردشت، متوجه زندانیان سیاسی بوده، ما را به این نتیجه رسانده که حکومت مرتجع مذهبی، رویکرد جدیدی را نسبت به زندانیان سیاسی به آزمایش گذاشته است. قتل اکبر محمدی و ولی الله فیض مهدوی هشداری است به تمامی مبارزین راه آزادی! اما، اگر ایشان فکر میکنند با ایجاد رعب و وحشت و کشاندن سیاست تروریستی به درون بند زندانیان سیاسی می توانند در اراده ی ما و شما و دیگر دوستان مبارز در بند ،برای رسیدن به آزادی، عدالت و برابری، خللی وارد آورند، تنها کوته فکری تاریخی خود را نشان داده و مطمئناً این رویکرد نیز چون گذشته محکوم به شکست است. زنده باد مبارزه حق طلبانه ملت ایران! بهروز جاوید تهرانی جعفر اقدامی مهرداد لهراسبی علیرضا کرمی خیرآبادی فرع 5، بند 2
زندان گوهردشت (رجایی شهر) چهارشنبه 24 آبان 1385 منبع : سلام دمکرات
ورودي خواهران، ورودي برادران
جدا سازي در ادارات، مدارس و دانشگاه ها شهرام رفيع زاده
- پنجشنبه 25 آبان 1385 [2006.11.16]
دور تازه اي از موج جداسازي جنسيتي در کشور آغاز شده است. در چند روز گذشته برخي از رسانه ها خبر از جدا سازي اتاق کارمندان زن و مرد سازمان تامين اجتماعي منتشر کرده اند. دوتن از مقامات وزارت بهداشت هم ضمن تاييد مصوبه هيات وزيران درباره راه اندازي بيمارستان هاي مخصوص زنان، آن را يک طرح سراسري خوانده اند که به راه اندازي بيمارستان ها و درمانگاه هاي خاص زنان مثل مثل عربستان سعودي منجر خواهد شد.
وزارت آموزش و پرورش از ابتداي سال تحصيلي جاري به طور رسمي اعلام کرد اجراي طرح حذف دبيران مرد از دبيرستان هاي دخترانه را به اجرا گذاشته تا پروژه ناتمام تفکيک جنسيتي دبيران را پس از سه دهه کامل کند. وزارت علوم ضمن ممنوع کردن اردوهاي مختلط، با نصب دوربين در محوطه دانشگاه ها اهداف مختلف و از جمله کنترل ارتباط دانشجويان دختر و پسر را به اجرا در آورده است. همزمان شهرداري تهران نيز خبر از افتتاح نخستين پارک مخصوص زنان داده است.
تفکيک جنسيتي در ادارات
خبرگزاري آفتاب درروزهاي اخيراز ابلاغ بخشنامه تفکيک زن و مرد در سازمان تامين اجتماعي خبر داد. به نوشته اين خبرگزاري نزديک به مجمع تشخيص مصلحت نظام، اکبر عباسي ملکي، معاون اداري و مالي سازمان تامين اجتماعي در نامه‌اي به مديران اين سازمان دستور داده هر چه سريعتر نسبت به "جابه‌جايي و جداسازي اتاق‌هاي مختلط" اين سازمان "به منظور حفظ شئونات اسلامي" اقدام کنند. آفتاب شماره اين بخشنامه و تاريخ صدور آن را نيز که پانزده آبان ماه است ذکر کرده.
اما وزارت ارشاد از جمله اولين بخش هاي دولت احمدي نژاد بود که طرح هايي براي تفکيک جنسيتي کارمندان به اجرا گذاشت. محمد حسين صفار هرندي در روزهاي آغازين وزارتش از جمله با صدور بخشنامه اي حضور زنان را بعد از ساعت 18 در کليه ادارات و زيرمجموعه هاي اين وزارتخانه ممنوع کرد. اگر چه واکنش تند رسانه ها و افکار عمومي باعث شد وزير ارشاد اعلام کند اين بخشنامه به خاطر رعايت حال کارمندان زن اين وزارتخانه صادر شده اما مدتي بعد در يک مصاحبه مطبوعاتي از بخشنامه خود دفاع کرد و از احتمال وجود مفسده در ساعات غير اداري بر اثر حضور زنان نيز سخن به ميان آورد.
مام جمعه اصفهان نيز اوايل تابستان گذشته خواستار اجباري شدن چادر در ادارات اين استان و تفکيک کارمندان زن و مرد از يکديگر شد.
تفکيک جنسيتي در بيمارستان ها
همزمان روزنامه خراسان از مصوبه هيات وزيران درباره لزوم جداسازي بيمارستان هاي زنان و مردان خبر داد وبه نقل از مشاور معاون سلامت وزير بهداشت نوشت: "طرح ايجاد بيمارستان اختصاصي بانوان قبل از تصويب هيئت وزيران نيز در دست بررسي وزارت بهداشت قرار داشته است." جهانگيري گفته که ايجاد بيمارستان اختصاصي زنان در تهران كه اخيرا به تصويب هيئت دولت رسيده پس از طي مراحل كارشناسي در وزارت بهداشت، عملياتي مي شود. مديركل صدور مجوز بيمارستان هاي وزارت بهداشت، همچنين گفته: "ايجاد بيمارستان اختصاصي زنان در حال حاضر در وزارت بهداشت در حال طي مراحل كارشناسي در زمينه تعداد تخت، خدماتي كه در اين بيمارستان بايد به بيماران زن ارائه شود و نيروي انساني است وبه محض نهايي شدن و اختصاص بودجه وارد فاز عملياتي مي شود".
به گفته جهانگيري"در اين طرح به هيچ وجه احداث و ساخت بيمارستان جديد در دستور كار نيست بلكه يكي از بيمارستان هاي تحت پوشش يكي از دانشگاه ها به زنان اختصاص خواهد يافت". او بيمارستان اختصاصي زنان در تهران را دومين بيمارستان از اين نوع برشمرده و اعلام کرده که "فاز عملياتي ايجاد اولين بيمارستان اختصاصي زنان در شيراز درحال اجراست و مجوز تاسيس درمانگاهي خاص بانوان نيز در يكي از شهرستان ها صادر شده است".
حيدرپور، مخبر كميسيون بهداشت نيز طرح راه اندازي بيمارستان ها و درمانگاه هاي مخصوص زنان در کشور را تاييد کرده و گفته "ايجاد بيمارستان اختصاصي زنان يكي از اقدامات موثر و از درخواست هاي پزشكان زن و بيماران است كه هيئت وزيران اقدام به تصويب آن كرده، چنانكه دربسياري از كشورهاي اسلامي مثل عربستان سعودي زنان داراي بيمارستان اختصاصي هستند و حتي در مكه و مدينه بيمارستان زنان در تمام بيماري ها از بيمارستان مردان جداست". به گفته مخبر کميسيون بهداشت مجلس "از ابتداي انقلاب تاكنون چندين بار طرح ها و اقداماتي براي ايجاد بيمارستان اختصاصي زنان آغاز شده اما به دليل كمبود پزشكان متخصص زن و كمبود نيروي انساني در رشته هاي مختلف پزشكي و پيراپزشكي محقق نشد وحتي جداسازي بخش هاي زنان و مردان در بيمارستان ها به طور كامل صورت نگرفت". اين عضو مجلس تاکيد کرده که "ايجاد اين گونه بيمارستان ها نبايد خاص تهران باشد و در اين زمينه بايد ملي نگري شود به طوري كه تمامي استان ها و شهرستان ها بتوانند از اين امتياز بهره مند شوند". آن گونه که از سخنان حيدرپور بر مي آيد، از نظر مقامات دولتي راه اندازي بيمارستان هاي خاص زنان در شهرهاي مذهبي مثل مشهد و قم ضروري تر است. در اين طرح علاوه بر تفکيک بيماران زن، تنها پزشکان و پرسنل زن مجاز به فعاليت در بيمارستان هاي خاص زنان خواهند بود.
مقامات وزارت بهداشت البته گفته اند شايد نتوانند به خاطر کمبود نيرو و بودجه در مدت کوتاهي در همه شهرها بيمارستان و درمانگاه مخصوص زنان ايجاد کنند، اما در اين کار مصمم هستند. آنها تاکيد کرده اند براي تسريع در انجام اين طرح تصميم گرفته اند به جاي ساخت بيمارستان از تغيير کاربري يکي از بيمارستان ها در اين مناطق استفاده کنند و با تغييراتي آنها را به بيمارستان هاي خاص زنان تبديل کنند.
تفکيک جنسيتي در مدارس
اگر چه تفکيک جنسيتي دانش آموزان از نخستين سال هاي پس از انقلاب به اجرا در آمد و کليه مدارس و حتا مدارس ابتدايي را شامل شد، اما تفکيک جنسيتي معلمان و دبيران در آن سال ها به دليل کمبود کادر آموزشي تنها به حذف معلمان و دبيران زن از مدارس پسرانه منجر شد. از شهريورماه گذشته اما مسئولان آموزش و پرورش اعلام کردند با آغاز سال تحصيلي "طرح حذف دبيران مرد از مدارس دخترانه" را نيز به اجرا مي گذارند. قائم مقام وزير آموزش و پرورش نخستين کسي بود ‌ كه‌ در جريان برگزاري جشنواره‌ سپاس‌ اين خبر را تاييد و از حذف دبيران مرد از مدارس دخترانه دفاع کرد.
حسين هراتي، درباره جزييات اين جداسازي گفت: "با تدابير اتخاذ شده‌، دبيران‌ مرد در سال‌ تحصيلي‌ جديد، مجوز تدريس‌ در دبيرستان‌ها و مراكز پيش‌ دانشگاهي‌ دخترانه‌ را نخواهند داشت‌ و دبيران‌ زن‌ جايگزين‌ مرد در دبيرستان‌هاي‌ دخترانه‌ و مراكز پيش‌ دانشگاهي‌ مي‌شوند و فقط‌ در صورتي‌ كه‌ امكان‌ تامين‌ دبير زن‌ به‌ جاي‌ دبير مرد ميسر نباشد ناگزير از دبير مرد استفاده‌ خواهد شد". او "هدف‌ از اجراي‌ اين‌ طرح‌ را سهولت‌ برقراري‌ ارتباط‌ دانش‌ آموزان‌ با دبيران‌" عنوان کرد. اجراي اين طرح اعتراض گروهي از اولياي دانش آموزان در بعضي شهرها و انتقاد برخي از نمايندگان مجلس را در پي داشت. به گفته هاجر تحريري نيک صفت، يکي از نمايندگان معترض به طرح حذف دبيران مرد از مدارس دخترانه "براي‌ خانواده‌ها، زن‌ بودن‌ و يا مرد بودن‌ مهم‌ نيست‌ و نبايد در اين‌ خصوص‌ تصميم‌ عجولانه‌يي‌ اتخاذ كرد". مسئولان آموزش و پرورش اما براي اسلامي کردن مدارس آن قدر عجله دارند که به عواقب آموزشي، اجتماعي و رواني چنين طرح هايي فکر نمي کنند.
تفکيک جنسيتي در دانشگاه ها
اگر چه مقامات وزارت علوم در دانشگاه ها در حال حاضر مشغول حذف و مهار تشکل هاي صنفي هستند اما از ماه ها پيش اخبار مربوط به نصب دوربين هاي مدار بسته در دانشگاه ها، جدايي درب ورود خروج دانشجويان زن و مرد و ممنوع شدن اردوهاي مختلط دانشجويي توسط اين وزارتخانه منتشر شده است. آن گونه که از سخنان رييس جديد نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه ها بر مي آيد طرح تفکيک جنسيتي تا چندي ديگر در دانشگاه ها نيز به اجرا گذاشته خواهد شد.
محمد محمديان در تازه ترين سخنان خود اعلام کرده که "دانشگاه‌ها به سالن مد تبديل شده‌اند". او در اجلاس شوراي مركزي دانشگاه آزاد اسلامي، گفت: "وضعيت اخلاقي چهره دانشگاهها را مكدر نشان مي‌دهد". محمديان خطاب به روساي دانشگاه ها اظهار داشت: "رييس دانشگاه مسؤوليت همه بخشها را بر عهده دارد. رييس دانشگاه تنها مسؤول آموزش و پژوهش دانشگاه نيست بلكه مسؤول دين و فكر دانشجويان نيز است".
به رغم فعال بودن کميته هاي انضباطي و حراست ها در دانشگاه ها، محمديان همچنين گفت: "فضاي عمومي دانشگاه متولي خاصي ندارد كه بايد در اين راستا يك كميته راهبردي در نظر گرفته شود تا مسائل فضاي عمومي دانشگاه را پيگيري كند". او با بيان اينكه "نقش نيروهاي متدين و با غيرت در دانشگاه‌ها" در صورت تشکيل اين کميته نقض نمي‌شود، تاکيد کرده: "بايد با تعداد اقليتي كه چهره دانشگاه را كريه مي‌كنند برخورد جدي شود". او هم چنين از شوراهاي فرهنگي دانشگاه ها خواست تا فعال تر به ميدان بيايند و با دانشجوياني که "دانشگاه را در نظر اذهان عمومي لكه دار مي‌ کنند، برخورد کنند". نماينده ولي فقيه در دانشگاه ها علت چنين درخواستي را نقشه دشمنان براي "ترويج فساد و فحشا"عنوان کرد.
بيروني و اندروني
تاکيد مقامات کشور براي اجراي تفکيک جنسيتي، البته با حمايت گروهي از روحانيان نيز همراه است. در روزهاي اخير آيت الله صافي گلپايگاني ضمن انتقاد از معماري خانه ها در چند دهه اخير اعلام کرده اين معماري زمينه هاي اختلاط زن و مرد را به وجود مي آورد. اگر چه اين روحاني بلند پايه به صراحت اعلام نکرده که چه جور معماري مورد نظر اوست اما به نظر مي رسد بازگشت به معماري هايي چند دهه پيش که خانه ها را به دو بخش بيروني براي مردان و اندروني براي زنان تقسيم مي کرد، مورد نظر اين مرجع تقليد است.
انتشار اخبار ديگري مبني بر افتتاح نخستين پارک زنانه در تهران توسط شهرداري تهران تا چند هفته ديگر گواه ديگري بر حضور قدرتمند اراده اجراي تفکيک جنسيتي در همه عرصه هاست.
آخرین خبر از بند ۳۵۰ زندان اوین
منابع خبری گزارش می دهند که امروز عصر عامل اصلی حمله به زندانیان سیاسی را از بند ۳۵۰ منتقل کرده اند
این منابع اطلاع می دهند که در اثر پافشاری زندانیان سیاسی بر خواسته های خود و تهدید ایشان به اعتصاب غذای جمعی، مدیریت زندان وادار شد تا سید جلیل غریب، سر دسته ی اوباشی که در دو روز گذشته به زندانیان سیاسی حمله کرده بودند، را از بند ۳۵۰ به بند ۸، معروف به آموزشگاه، منتقل نماید. همین منابع متذکر گشته اند که زندانیان سیاسی این بند مصمم هستند تا رسیدن به نتیجه بر کلیه ی خواسته های خود پافشاری کنند.
نامه ی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین
ملت غیور ایران!
مدتی است که ما زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین متوجه گشته ایم که دستی از رده ی بالای مدیریت زندان برای ایجاد تنش و تشنج در این بند برنامه ریزی می کنند و به همین منظور باندي از اوباش و اراذل رجائي شهر و مراكز ديگر را براي آزار و اذیت زندانیان سیاسی به قسمت كارگري ۳۵۰ ظرف سه روز گذشته منتقل كرده اند. سركرده اين باند، شرور بد سابقه اي است بنام سيد جليل قريب كه با اسماعيل افتخاري (اسمال تيغ زن) كه از قبل در ۳۵۰ بوده است براي اقدامات خود هماهنگ شده اند.
ظرف سه روز گذشته به انحاء مختلف قريب و نوچه هاي او سعي در ايجاد درگيري و تنش كرده اند كه زندانيان سياسي متقابلأ كوشيده اند از بروز تنش و دادن بهانه به دست حضرات جلوگيري كنند.
روز دوشنبه رئيس بند ۳۵۰ (حيدرلو) بوسيله زندانيان سياسي دعوت شد و مطالب در اطاق ناصر زرافشان و با حضور زندانيان سياسي با صراحت و شفافيت در ميان گذاشته شد و او قول داد مسئله را حل و فصل كند. اما ظاهرأ توانائي يا تمايل به اين كار را ندارد.
صبح سه شنبه مأمورين براي بردن سعيد شاه قلعه يكي از زندانيان به انفرادي وارد بند شدند. زرافشان براي پي جوئي دليل انتقال سعيد به دفتر رئيس ۳۵۰ رفت. در آنجا در خود دفتر رئيس بند مورد حمله جليل قريب و همدستان او قرار گرفت كه منجر به درگيري او وساير زندانيان سياسي با اوباش مزبور شد و در اين ماجرا يكي از زندانيان سياسي بنام هاشم شاهين نيا مجروح شد.
پس از اين ماجرا، دو معاون زندان (كيان پور و جواد مؤمني و سرپرست حفاظت اطلاعات و كارمندان او و …. به بند آمدند و زندانيان مسائل را با آنان در ميان گذاشتند ولي نامبردگان توانائي يا تمايل اقدامي را در اين زمينه از خود نشان ندادند.
جليل قريب سركرده اراذل مدعي است كه به كيان پور معاون جديدالورود زندان پشتگرم است و دستورات او را اجرا مي كند. نظر به اينكه رابطه زندانيان سياسي ظرف اين دو ماهه با رئيس زندان رابطه اي مبتني بر احترام متقابل و بدون مشكل بوده است، زندانيان سياسي منتظرند تا با رياست زندان اوين ملاقات و ببينند آيا مشكل در خود اوين قابل حل هست يا نه، ولي طي دو روز گذشته ظاهرأ بدليل غيبت رياست زندان و درگيري هاي كاري او در خارج موفق به مذاكره با نامبرده براي اخذ تصميم در مورد وضعيت خود نشده اند و در حال حاضر منتظر ملاقات با نامبرده هستند تا حجت را بر مسئولين زندان تمام كرده و بتوانند در مورد وضع خود تصميم بگيرند.
زندان اوین
٢٤ آبانماه ١٣٨٥
جان زندانیان سیاسی در ایران در خطر است
جعفر پویه
دیروز 15 نوامبر، روز جهانی نویسندگان در بند بود. زورگویان و قُلدران صاحب قدرت که هرگز صاحبان قلم و اندیشه را برنتابیده اند، شیوه های گوناگونی را برای محدودیت آنها در کار کرده اند. زندان با توسل به قانون خود ساخته قدرتمندان و قضاوتهایی خالی از هر گونه حقیقت و شرافت، با دستها و فکرهای به خدمت گرفته شده، سایه سیاهی است که بر سر نویسندگان و اربابان قلم و اندیشه سنگینی می کنند. به همین دلیل در کمتر کشوری است که نویسندگان راهی زندان نشوند و دلیل دستگیری آنها نیز اتهاماتی جعلی که برای بدنام کردن آنها ساخته شده عنوان نشود.
در سالگرد روز نویسندگان زندانی از تهران خبر می رسد که زندانیان سیاسی بند 350 اوین از سوی اوباش وابسته به حکومت مورد ضرب و جرح واقع شده اند. این شیوه ای کثیف و بسیار قدیمی است که زندانبانان برای تنبیه زندانیان سیاسی، زندانیان ناآگاه و یا اشراری که دستگیر شده اند را با وعده هایی اندک علیه آنها به کار می گیرند.
در چند روز گذشته، عوامل حکومت کسانی که به اسم و عملکرد شناخته شده اند را در زندان اوین وا داشته اند تا زندانیان سیاسی را مورد ضرب و شتم قرار دهند. طُرفه اینکه "زارع"، مدیر زندان و نماینده اش "حیدرلو" که وظیفه نگهداری از زندانیان را به عهده دارند، شاهد این بی حرمتیها بوده اند و نظارت کرده اند تا اجیر شدگان وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهند.
در این درگیری آقای ناصر زرافشان، وکیل خانواده های قتلهای زنجیره ای، نویسنده و فعال سیاسی به شدت مجروح شده است. سعید شاه قلعه پس از ضرب و شتم به انفرادی 240 منتقل شده و شاهین نیا و غلام کلبی نیز مضروب شده اند که به بهداری منتقل گردیده اند.
سرکرده اوباش مهاجم فردی بنام "سید جلیل غریب"، از عوامل وابسته حکومت می باشد که به جرم اختلاس و مفاسد اقتصادی زندانی است. پس از این عمل، زندانبانان اقدام به قطع تلفن بند 350 اوین برای جلوگیری از انتشار خبر می کنند.
جان زندانیان سیاسی در ایران در خطر است و جانیان رژیم سختگیری و فشار بر زندانیان را به حداکثر رسانده اند. در سالروز روز نویسندگان زندانی، صدای معترض نویسندگان و همه فعالان سیاسی دربند رژیم جمهوری اسلامی شویم.
زندانیان سیاسی باید آزاد شوند و کمیته ای بین المللی برای بررسی وضعیت زندانهای رژیم جمهوری اسلامی باید تشکیل شود. شرایط زندان و اعمال ضد انسانی حکومت با گرفتار شدگان دربند به شدت ضد انسانی است
خبرگزاري حکومتی مهــربیش از 80% بـازنشستگان کشور زيـر خط فقر زندگی می کنند!علی اکبر خبازها، رئیس کانون بازنشستگان و مستمری بگیران سازمان تامین اجتماعی، اعلام کـرد:« اجرای طرح همسان سازی حقوق برای قشر بازنشسته که در شرایط حاضر بیش از 80 درصد آنان زیر خط فقر زندگی می کنند ، می تواند در حل مشکلات مالی آنان کمک موثری باشد!؟ » با توجه به اینکه اجرای مرحله سوم این طرح باید به تصویب شورای عالی بیمه و هیات مدیره سازمان تامین اجتماعی برسد بنابراین به نظر می رسد این همسان سازی تا یک ماه آینده اجرا و حقوق بازنشستگان افزایش یابد!و يک بابا بزرگ بـازنشسته زيـر لب زمزمه میکرد و می خواند: بـُزک نميـر بهـار ميـاد ، ...
زنگ خطر برای جامعه به صدا در آمده است!عباسپور در زمینه تغییر رویکرد جوانان از مواد مخدر سنتی به مواد مخدر صنعتی اظهار داشت: این مواد باعث تخریب روانی و روحی استفاده کننده گان می شود که درجه تخریب و میزان تولید سم آنها به مراتب بیشتر است، درصد از خود بیخودی و ناتوانی روانی و میل به خود کشی را در استفاده کنندگان این مواد بسیار بالا اعلام و خاطر نشان کرد: مصرف کنندگان مواد مخدر صنعتی به واسطه ایجاد اختلالات روانی گرایش بیشتری به قتل و بزهکاری دارند در حالی که امروز با تغییر رويـکرد مصرف مواد از سنتی به صنعتی زنگ خطر برای جامعه به صدا در آمده است! وی علت اصلی گرایش به مواد مخدر به خصوص مواد مخدر صنعتی که با ایجاد هیجانات کاذب و فراموشی توام است را چنین ارزیابی کرد: عدم اشتغال و بیکاری ، نبود تنوع تفریحی و عدم تخلیه روانی جوانان و بحران هویت فرهنگی عمده دلایل گرایش جوانان به مواد مخدر است که باید هرچه سریع تر نسبت به این موارد واکنش نشان داد
انتقال متهم اصلی پرونده شکایت بازیگر سریال «نرگس» به ایران/ متهم اصلی، فرزند یکی از کارگردانان مطرح ایران است
انتخاب : خبرنگار خبرگزاری «انتخاب» به نقل از یک منبع ملطع گزارش داد: متهم اصلي پرونده شکایت بازیگر سریال «نرگس» به ایران انتقال داده شد.بنابراین گزارش، این در حالی است که هيچ يك از مقامهاي قضايي و انتظامي اين خبر را تأييد نكردند.به گزارش خبرنگار ما، اين جوان كه ظاهراً پدرش يكي از كارگردان هاي معروف كشور است، متهم است كه یک فیلم غیر اخلاقی که یک زن با چهره بسیار شبیه به بازیگر نقش فرعی سریال «نرگس»، در آن ایفای نقش می کند، ساخته و آن را با تیراژ بسیار وسیع در بین مردم و اینترنت توزیه کرده است.گفتني است، متهم پس از توزيع فيلم به كشور ارمنستان متواري شده بود كه به درخواست «مرتضوي» دادستان تهران و پليس اينترپل ايران، كشور مذكور متهم را در «ايروان» شناسايي و پس از دستگيري روز سه شنبه وي را به پليس ايران تحويل داد
بیش از 75 درصد مردم ایران در خط فقر بسر می برند
خبرگزاری حکومتی انتخاب در یک تسویه حساب جناحی با دولت احمدی نژاد، به گوشه ای از کارنامه سیاه رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی اعتراف کرده است.
این سایت حکومت از جمله نوشت: همینک به گفته ی برخی منابع غیر رسمی بیش از 55 درصد افراد جامعه زیر خط فقر زندگی می کنند و چیزی نزدیک به 15 درصد نیز در خط فقر قرار دارند، بر اساس آمار رسمی این رقم در شهر و روستا 5/21 درصد است.
گزارش خبرگزاری حکومتی انتخاب: دولت نهم در حالی رسانه ها را به سیاه نمایی متهم می کند (اظهار نظر اخیر الهام و احمدی نژاد) که کارنامه ی آن عملا بعد از 15ماه از میزان معدل بالایی برخوردار نیست ، رئیس جمهور محترم زمانی دولت خویش را موفق اعلام می دارند که آمارها حقایق دیگری را بیان می سازند.
رئیس جمهور محترم دولت خود را موفق ترین دولت پس از انقلاب می داند، اما نهادهای جهانی اخبار دیگری را منتشر می کنند. تنها در حوزه ی مدیریت و اقتصاد عملکرد دولت به روایت سازمانهای جهانی چنین است:
واحد اطلاعات اقتصادی اکونومیست در فروردین ماه 85 رشد بخش صنعت ایران در سال 2006 را 5 درصد اعلام کرد. رشد بخش صنعت ایران در سال 2005 برابر با 5.3 درصد همچنین رشد بخش صنعت ایران در سال‌های 2000 تا 2004 را نیز به ترتیب .9، 1.9، 9.3، 9.2
، و 5.5 درصد اعلام کرده است.
بر اساس این گزارش، رشد بخش صنعت ایران در سال اخیر با کاهشی 0.3درصدی نسبت به سال 2005 به 5 درصد خواهد رسید. اکونومیست همچنین پیش ‌بینی کرد رشد بخش صنعت ایران در سال 2007 به 4.8 درصد، در سال 2008 به 4.6 درصد، و در سال 2009 نیز به 4.6 درصد برسد.
این در همان حالیست که دولت نهم مداوما خبر از پیشرفت های روز افزون صنعتی اش می دهد.
نرخ بیکاری در سال اخیر مرز 11.8 را گذراند، این نرخ در سطح ایران در سال 2005 با رشدی 0.4 درصدی نسبت به سال 2004 روبرو شد و از 11.2 درصد به 11.6 درصد رسید.
این بدان معناست که نه تنها وام های اشتغال زایی دردی از بیکاران دوا نکرده است بلکه نیروی تولید را به سمت دلالی سوق داده است.
براساس همین گزارش، نرخ تورم در سال اخیر میلادی به 15.8 می رسد.
در همان حال دولت نهم و بانک مرکزی نرخ تورم را در سبد خرید مردم 10.5 اعلام کرد ، شماری از کالاهایی که در سبد خرید مردم برای دستیابی به نرخ تورم جای گرفته اند از این قرارند:
پتو، دکمه ، تیغ صورت تراشی ، فرش ماشینی ، موکت ، کاشی ، کفش ، جوراب ، ، یخچال ، فرگاز ، جارو برقی ،آب میوه گیری ، پنیر ، گوشت مرغ ، شیر ،و...
قطعا مسؤلان امر واقفند که به هیچ وجه اقلامی مانند پتو یا موکت که خرید آنها به دلیل فقدان درخواست زیاد مردم با مواد لبنی و پروتئینی با مصرف فزاینده قابل قیاس و معدل گیری نیستند ، قیمت یک پتوی نوع مرغوب سالهاست که نزدیک به 25هزار تومان باقی مانده اما قیمت هر گرم پنیر روز به روز در حال افزایش است.
به نظر کارشناسان اقتصادی صحیح نمی رسد که اقلامی مانند موکت که چند سالی یکبار مورد استفاده ی یک خانوار قرار می گیرند را هم تراز لبنیات و گوشت قرار گیرد!
رئیس جمهور افزایش قیمت ها را القائی می دانند و آن را به گردن مطبوعات می اندازند.
این در همان حالی است که فرق قیمتها از روی کار آمدن دولت نهم به گونه ای قابل توجه بالا رفته است، قطعا اصحاب جراید و روزنامه نگاران نیز در آن دخل و تصرفی ندارند، چرا که خود نیز از این موضوع زیان می بینند.
قیمت مرغ تا به حال حدود 50 درصد افزایش یافته یعنی قیمت هر کیلوی ﺁن از 1250 تومان به بیش از 1850 تومان رسیده است. قیمت گوشت از کیلویی 4000 تومان به 5600 (( گاها تا 7000تومان))
افزایش یافته است ((یعنی نزدیک به 30 درصد)) قیمت حبوبات از 800 تومان قبل از دولت نهم به بیش از 1000تومان ارتقاء پیدا کرده،قیمت پنیر از کیلویی 2500 تومان به 4000 تومان و قیمت شیر نیز در هر پاکت به بیش از 450 تومان افزایش یافته است، در قسمت ساخت و سازها نیز این ارقام سر به فلک می کشند . قیمت مواد اولیه ی ساختمانی یعنی آهن و سیمان با افزایش 100 درصدی مواجه بوده اند.
اعلام پرداخت وام های بلند مدت که عملا هنوز تحقق نیافته و فروش سهام((عدالت)) کارخانه جات نساجی که تنها ضرر می دهند به علاوه ی موارد فوق باعث ایجاد توهم در بازار و افزایش اجاره بهای مسکن با رشد 50 درصد شده و قیمت مسکن نیز با افزایش 30 درصدی مواجه بوده است
خبرگزاری ایسنا در یک نظر سنجی در مورد گرانی های اخیر چنین می گوید:
از 100 درصد مردم پاسخگو به سئوالی که آیا دولت در مبارزه با گرانی موفق بوده است ؟ 77درصد عملکرد دولت را در مبارزه با گرانی ناموفق و کاملا ناموفق ارزیابی کرده اند. 17درصد عملکرد دولت را متوسط و تنها 6 درصد عملکرد دولت در مبارزه با گرانی را موفق و کاملا موفق ارزیابی کرده اند .
همینک به گفته ی برخی منابع غیر رسمی بیش از 55درصد افراد جامعه زیر خط فقر زندگی می کنند و چیزی نزدیک به 15درصد نیز در خط فقر قرار دارند، بر اساس آمار رسمی این رقم در شهر و روستا 5/21 درصد است.
بانک جهانی ایران را از نظر ریسک اقتصادی ((سرمایه گذاری)) در رتبه 67 جای داد.این در حالیست که اخیرا این رتبه نیز مشمول قائده ی سقوط شده است
آمار منتشر شده توسط مراکز آمار اقتصادی امارات متحده ی عربی خبر از سرمایه گذاری بیش از 200میلیارد دلاری ایرانیان در شیخ نشینهای امارات را می دهد.گفتنی است این روند با بحران سال گذشته در بورس تهران و انتقال سپرده سرمایه گذاران به امارات متحده ی عربی تسریع یافته و باعث رشد 280 درصدی بازار سهام در بورس ابوذبی و دبی نیز شده است.
در حالی که سرمایه گذاران داخلی سرمایه هایشان را به مناطق امن اقتصادی انتقال می دهند، دولت نهم خبر از ورود غریب الوقوع سرمایه گذاران((12میلیارد دلاری)) خارجی می دهد...
بانک جهانی رتبه ی دولت ایران ، از نظر کیفیت اداره کشور را 26 و در میان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا دهم اعلام می کند .رتبه ی ایران به لحاظ کیفیت اداره کشور در سال 2004 برابر با 31
بوده، گفتنی است هرچه این مقدار نزدیک به 100باشد نشان دهنده ی مدیریت های کلان برتر است .
به گفته آگاهان امر، زیان برنامه های اورژانسی دولت رقم قابل ملاحظه ای را شامل می شود ،به گونه ای که برخی از اقتصاد دانان زیان عدم تغییر ساعت در شش ماهه اول سال را نزدیک به سه میلیارد دلار تخمین می زنند، به این اقدام عدم موفقیت تغئیر ساعات بانکی ، عدم بهبود مدیریت ثانیه ها ، تعطیلی های غیر تقویمی و شعارهایی بی پشتوانه ی کارشناسی نظیر فرزند بیشتر را نیز باید افزود
و بر اساس تازه‌ترين گزارش امسال سازمان شفاف سازی بین المللی مدیران ایران از لحاظ سلامت اقتصادی رتبه ای بالاتر از 106 را کسب نمی کنند، این در همان حالیست که از سال گذشته رتبه ی ایران 13پله سقوط کرده است. بیش از 8میلیون پرونده اقتصادی در حال جریان است، و رئیس جمهور محترم دم از افشای پرونده های فساد مالی را می زنند و احتمالا نام این افراد را در جیب شان برای روز مبادا پنهان ساخته اند
حسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان : همه اموالي كه تاكنون براي اجاره منزل موقت و تهيه لوازم منزل به آسيب ديدگان لبناني پرداخت شده از طرف آيت الله خامنه اي بوده است
رجا نيوز : خبرنگار رجانيوز گزارش داد، حسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان گفت: همه اموالي كه تاكنون براي اجاره منزل موقت و تهيه لوازم منزل به آسيب ديدگان لبناني در جنگ اخير اين كشور پرداخت شده،اموال شرعي واز طرف آيت الله خامنه اي بوده است.وي اين موضوع را دوشنبه شب در ديدار غير منتظره اي با برخي خانواده هاي آسيب ديده از جنگ اخير اسراييل عليه لبنان در مركز خيريه «خديجه» در حومه جنوبي بيروت عنوان كرد.دبيركل حزب الله به آنان اطمينان داد كه طرح هاي بازسازي، تحت تاثير بحران سياسي كنوني در لبنان قرار نخواهد گرفت.نصرالله اظهار داشت: دولت لبنان،80 ميليون ليره (بيش از53 هزار دلار) براي هر واحد مسكوني ويران شده پرداخت مي كند و چنانچه هزينه ساخت و يا خريد منزل، بيشتر از مبلغ مذكور باشد، ما پرداخت بقيه هزينه آن را بر عهده خواهيم گرفت.وي برخي شايعات درباره اعمال تبعيض در جبران خسارت هاي مالي ميان طوايف و مذاهب مختلف را رد كرد و علت آن را ايجاد فتنه دانست.گفتني است رژيم صهيونيستي ، تابستان گذشته ، جنگ گسترده33 روزه اي را عليه لبنان به راه انداخت كه در آن ، بيش از هزار نفر از كودكان، زنان، سالخوردگان و افراد غير نظامي با انواع سلاحي كه بسياري از آنها اهدايي دولت آمريكا به اسراييل بود به طرز فجيعي قتل عام شدند و ميلياردها دلار به ساختمانها و تاسيسات زيربنايي اين كشور خسارت وارد شد
بالاگرفتن اعتراض در آمریکا نسبت به عملکرد رادیو فردا
خبرگزاری آسوشیتدپرس طی گزارشی از بالاگرفتن اعتراضات در آمریکا نسبت به عملکرد رادیو فردا خبر داده است.
به گزارش این خبرگزاری، کنت تیمرمن، مدیر اجرايی 'بنیاد دموکراسی در ایران' مستقر در واشنگتن خواهان تعطیل شدن رادیو فردا شده و می گوید پولی که به این رادیو اختصاص داده می شود، باید برای اخبار بیشتر، بخصوص برای برنامه هايی که مردم ایران را در مورد فساد و وحشیگری مقامات رژیم تهران آگاه کند، اختصاص یابد.
براساس این گزارش، بودجه رادیو فردا 7 میلیون دلار است.
آسوشیتدپرس خاطرنشان کرد یک گزارش منتشرشده در ماه جولای گذشته در باره برنامه های فارسی زبان که توسط وزارت دفاع آمریکا تنطیم شده است، این نظرگاه را تائید می کند.
براساس این گزارش، رادیو فردا به ندرت موضعی می گیرد که دشمنی با جمهوری اسلامی را برانگیزد.
رادیو فردا از جمله سرویس‌های سخن‌پراکنی بین‌المللی ایالات متحده آمریکا است که به هزینه کنگره آمریکا و تحت نظر شورای سخن پراکنی بین‌المللی آمریکا، یکی از ادارات دولت فدرال، اداره می‌شود. این رادیو زیر مجموعهٔ رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی است که مرکز آن در پراگ قرار داد.
ماموریت شورای سخن‌پراکنی بین‌المللی آمریکا، بر طبق ادعاهای رسانه‌های وابسته به این شورا، حفظ و اشاعه آزادی و دمکراسی از طریق ارائهٔ اخبار دقیق و عینی در بارهٔ آمریکا و دیگر کشورهای جهان به شنوندگان خارجی است. این شورا ضامن استقلال و حیثیت حرفه‌ای برنامه‌های رادیوفردا و سایر برنامه‌های رادیوتلویزیونی بین‌المللی دولت آمریکا معرفی می‌شود
روز جهانى نويسندگان در بند : روزنامه‌نگارانى كه براى مدتى طولانى در زندان هستند در چين، ايران و كوبا افزايش يافته است
دويچه وله : روز پانزدهم نوامبر، بيست و چهارم آبان ماه، روز جهانى نويسندگان در بند است. در اين روز با تلاش نهادهاى فرهنگى و اجتماعى وضعيت نويسندگان، روزنامه‌نگاران و ناشران زير پيگرد در سراسر جهان در كانون توجه همگان قرار مى‌گيرد. روز گذشته اين خبر انتشار يافت كه تعدادى از محكومان جرايم خطرناك در زندان اوين به چند زندانى سياسى، از جمله به دكتر ناصر زرافشان، نويسنده و وكيل دادگسترى، حمله كرده و آنها را به شدت مجروح كرده‌اند. اين خبر درست يك روز پيش از روز جهانى نويسندگان در بند منتشر شد. ناصر زرافشان بخاطر افشاگريهايش به هنگام دفاع از پرونده‌ خانواده‌هاى قربانيان قتلهاى زنجيره‌اى به زندان افتاد. اما زرافشان يكى از حدود ۷۲۰ نويسنده‌اى هم هست كه هم اكنون در سرتاسر جهان در زندان به سر مى‌برند.انجمن بين‌‌المللى قلم ۲۶ سال است كه در روز ۱۵ نوامبر از نويسندگانى ياد مى‌كند، كه در سراسر دنيا زير پيگرد هستند. اين انجمن بين‌المللى كه اعضاى آن را نويسندگان تشكيل مى‌دهند، كميته‌هايى در همين رابطه دارد با نام ”كميته‌هاى نويسندگان در بند“ كه در ۶۳ كشور جهان فعالند.طبق آمارى كه اين كميته‌ها تهيه كرده‌اند، هم اكنون بيش از ۵۰ نويسنده تنها در تركيه زير پيگردند. اتهام آنها اين است كه به تركيت، دولت تركيه و ارتش آن توهين كرده‌اند، چون موضوع‌هايى را در آثار خود آورده‌اند كه سخن گفتن از آنها در جامعه و سياست تركيه مجاز نيست، يعنى در حكم تابوست. از جمله اين موضوعها مسأله كردها و قتل عام ارمنی‌هاست. اورهان پاموك، برنده امسال جايزه نوبل ادبيات نيز بدين خاطر در سال گذشته محاكمه شد.در كشورهاى افريقايى نيز در يك سال اخير برخى از نويسندگان به اتهام‌هايى چون توهين به دولت و قانون اساسى زير پيگرد بودند. براى نمونه در كشور نيجر دو روزنامه‌نگار به اتهام توهين به حكومت، هر يك محكوم به ۱۸ ماه حبس شدند، چون در مقاله‌اى به روابط نزديك دولت نيجر با دولتهاى ايران و ونزوئلا انتقاد كرده و آن را موجب ايجاد اختلال در روابط نيجر با غرب دانسته بودند.در بسيارى از كشورهاى جهان فشار بر نويسندگان اينترنتى نيز در يك سال اخير افزايش يافت. تهديد و دستگيرى نويسندگان اينترنتى بويژه در چين، ويتنام و تونس بسيار اتفاق افتاد. بخصوص دولت چين كه در آستانه تدارك برگزارى بازيهاى المپيك سال ۲۰۰۸ است، به شدت نويسندگان و روزنامه‌نگار را زير كنترل و فشار گذاشته است.در گزارش انجمن بين‌المللی قلم آمده است كه در كنار چين و تركيه كشورهاى ديگرى نيز در همه قاره‌هاى جهان هستند كه شمار بسيارى از نويسندگان و روزنامه‌نگاران را زير فشار مى‌گذارند، به زندان مى‌افكنند يا وادار به ترك وطن مى‌كنند. از جمله اين كشورها برمه، ايران، سودان، الجزيره و كوبا هستند. طبق اين گزارش شمار نويسندگان و روزنامه‌نگارانى كه براى مدتى طولانى در زندان هستند بويژه در كشورهاى چين، ايران و كوبا افزايش يافته است
يک سرباز ارتش آمريکا اعتراف کرده است به يک دختر 14 ساله عراقی تجاوز کرده و سپس در قتل او به همراه خانواده اش شرکت کرده است
اعتراف سرباز آمريکايی به تجاوز و قتل در عراق سربازان آمريکايی در عراق با اتهاماتی مانند بدرفتاری با شهروندان و سوء استفاده از قدرت متهم شده اند يک سرباز ارتش آمريکا اعتراف کرده است به يک دختر 14 ساله عراقی تجاوز کرده و سپس در قتل او به همراه خانواده اش گناهکار شرکت کرده است. وکيل مدافع سربازی که جيمز بارکر نام دارد گفته است که او پيش از آغاز محاکمه نظامی به جرم خود اعتراف کرده تا از کيفر مرگ رهايی يابد.
در ماه مارس گذشته خانواده ای چهار نفره در شهر محموديه در جنوب بغداد به قتل رسيدند. تحقيق درباره اين جنايت در ماه مارس گذشته شروع شد.
بارکر يکی از چهار سربازی است که در قتل خانواده عراقی شرکت داشته است.
چهار سرباز آمريکايی متهم هستند که در طراحی و اجرای حمله به خانواده عراقی شرکت داشته اند. عامل اصلی رويداد از ارتش اخراج شده است.
دو تن از سربازان اگر جرمشان ثابت شود، با مجازات اعدام روبرو خواهند شد.
هر چهار سرباز به واحد 101 ارتش آمريکا تعلق دارند.
وکيل دعاوی مدنی سرباز بارکر گفته است که او قصد دارد با دادگاه همکاری کند و عليه همدستان خود شهادت بدهد.
استيون گرين که طراح و عامل اصلی تجاوز به دختر عراقی و قتل خانواده او دانسته شده است، در بازداشت است و در کنتاکی محاکمه خواهد شد.
او به خاطر رفتار ناشايسته از ارتش اخراج شده است و در ماه ژوئيه اتهامات مبنی بر ارتکاب قتل و تجاوز در عراق را انکار کرده است.
در ماجرايی ديگر روز چهارشنبه يک دادگاه نظامی در ايالت کاليفرنيا حکم خود را درباره سربازی اعلام کرده است که اعتراف کرده در قتل يک شهروند عراقی در ماه آوريل در نزديکی شهر حمدانيه شرکت داشته است

احتمال قریب حاجيه اسماعيلوند، زن محکوم به سنگسار در جلفا، تبرئه می شود
احتمال قريب به يقين تبرئه يک زن محکوم به سنگسار
میدان زنان - تاریخ: 11/16/2006
راي نهايي دادگاه در راه است و هنوز نرسيده، اما گمان نمي کنم زود باشد که اعلام کنيم: حاجيه اسماعيلوند، زن محکوم به سنگسار در جلفا، آزاد مي شود.
حاجيه اسماعيلوند، هفت سال پيش محکوم به سنگسار و پنج سال حبس شده بود. پس از رد اين حکم در ديوان عالي کشور، با وجود گذشت 2 سال از محکوميت حبس وي و بلاتکليفي اش، چهارشنبه گذشته دور دوم جلسه دادگاه وي در جلفا تشکيل شد.
بهاره دولو، وکيل حاجيه با تاکيد بر اينکه هنوز حکم دادگاه رسما صادر نشده است، خاطرنشان کرد: روند رسيدگي به پرونده در دادگاهي که هفته گذشته تشکيل شد و همچنين اظهارات قاضي پس از جلسه دادگاه حکايت از تبرئه حاجيه و آزاد شدن او دارد.
تلاش خبرنگار ميدان براي گفت و گو با مراجع ذي صلاح در دادگستري جلفا به نتيجه نرسيد. چنانچه تلفني به او پاسخ داده شد آنها براي گفت و گو با خبرنگاران نياز به اجازه مراجع بالا دست دارند.
جزييات بيشتر درباره پرونده حاجيه اسماعيلوند
http://www.meydaan.org/news.aspx?nid=62
گفت و گو با بهاره دولو، وکيل حاجيه
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/news1/10972/

درباره مجازات مرگ - شادی صدر
درباره مجازات مرگ شنبه، 20 آبان 1385
خبرنامه گویا : شادی صدر
در تمامی سالها، روزها و لحظاتی که فعالان جنبش زنان نگران سرنوشت افسانه نوروزی، کبری رحمانپور، ليلا مافی، شهلا جاهد، نازنين فاتحی، فاطمه پژوه، اشرف کلهری و... بودند، مردان زيادی از پله های داربست اعدام بالا رفتند و با چشمانی بسته حلق آويز شدند بی آن که جز خبری کوتاه در روزنامه هايی که خوانده و دور ريخته می شوند، صدايی از جايی و از کسی يا کسانی شنيده شود.سئوالی که اين مقاله در پی طرح و تا حدود بضاعت نويسنده، پاسخ به آن است سهل و ممتنع می نمايد: چرا اعدام و سنگسار زنان تبديل به موضوع گفتگويی اجتماعی می شود و از حوزه داخلی به حوزه بين المللی هم کشيده می شود اما جامعه مدنی و فعالان آن در مقابل مساله مجازات مرگ برای مردان سکوت اختيار کرده اند؟ آيا تنها و تنها دفاع از زنان اعدامی در حالی که مردان به راحتی اعدام می شوند درست و حقوق بشری است؟نگاهی کوتاه به اخبار منتشره پيرامون مجازاتهای مرگ نشان می دهد سازمانهای حقوق بشری داخلی و بين المللی در سالهای اخير تنها در مورد مساله اعدام زندانيان سياسی، و در موارد بسيار معدود، اعدام نوجوانان واکنش نشان داده اند. در واقع به جز يک استثنا، آن هم اعدام دو پسر جوان در مشهد به جرم لواط که عکس العمل وسيعی ميان سازمانهای دفاع از حقوق همجنسگرايان در خارج از کشور برانگيخت، مساله مجرمان مرد عادی که اعدام شده اند يا در معرض اعدام قرار دارند، توجه و حساسيتی ميان افکار عمومی، رسانه ها، فعالان حقوق بشر و فعالان جنبش های اجتماعی بر نينگيخته است. حتی سازمانهای بين المللی حقوق بشری هم فقط نسبت به اعدام مردان سياسی توجه نشان دادند و نه زندانيان عادی. ارائه فهرست بلند بالای ماهانه و سالانه اعدامها، آن هم بعد از اعدام، مثل نوشدارويی بعد مرگ سهراب، تنها کار آنها بوده است. اگر دامنه اين تحليل را تنها به حرکتهايی که در داخل ايران برنامه ريزی و انجام می شوند محدود کنيم، خواهيم ديد که غير از يکی دو مورد که برخی از سازمانهای فعال در زمينه حقوق کودکان يا حقوق بشر نسبت به اعدام پسران زير ۱۸ سال واکنش نشان داده اند، تنها زنان عادی محکوم به اعدام بوده اند که به عنوان يک موضوع،مورد توجه افکار عمومی واقع شده اند. در اين مسير، فعالان جنبش زنان نقش عمده ای در جلب توجه افکار عمومی و ايجاد فشار بر روی مقامات قضايی برای تغيير در احکام اعدام صادره داشته اند. بنابر اين سئوال مقدر بعدی که بارها و بارها از سوی نويسندگان مختلف پرسيده شده اين خواهد بود: چرا جنبش زنان از زنان "قاتل" يا "خيانتکار" يا "بدکاره" دفاع می کند؟ (۱) پيش از پرداختن به اين سئوال که چرا مجازات مرگ ( قصاص، سنگسار و اعدام) زنان مساله می شود، ناگزيريم نگاهی بيندازيم به مجازات مرگ و انواع آن در قوانين ايران.
مجازات مرگ در قوانين ايران
تمامی مجازاتهای مرگ به استثنای مجازاتهای اعدام مربوط به مواد مخدر و اسيد پاشی، همگی در کتاب دوم (حدود) و قصاص (کتاب سوم) قانون مجازات اسلامی آمده اند. در مجموع در قوانين ايران برای ۲۲ جرم مجازات مرگ وجود دارد که بسته به نوع جرم، نوع مجازات مرگ هم متفاوت است و در مجموع می توان براساس نوع و عبارتپردازی مندرج در قوانين مجازات ۷ نوع مجازات مرگ را تشخيص داد:۱. قصاص(۲) برای قتل عمد (ماده ۲۰۵ قانون مجازات اسلامی)(۳)۲. قتل برای زنا با محارم نسبی، زنا با زن پدر، زنای غيرمسلمان با زن مسلمان که موجب قتل زانی است، زنای به عنف و اکراه که موجب قتل زانی اکراه کننده است (همگی مندرج در ماده ۸۲ قانون مجازات اسلامی)، لواط (ماده ۱۱۰ قانون مجازات اسلامی) (۴)، محاربه و افساد فی الارض (ماده ۱۹۰ قانون مجازات اسلامی)۳. سنگسار برای زنای محصنه (ماده ۸۳ قانون مجازات اسلامی)۴. به دار آويختن، برای محاربه و افساد فی الارض (ماده ۱۹۰ قانون مجازات اسلامی)۵. کشته شدن برای زنا برای بار چهارم بعد از سه بار جاری شدن حد تازيانه (ماده ۹۰ قانون مجازات اسلامی)، مساحقه برای بار چهارم بعد از سه بار جاری شدن حد تازيانه(ماده ۱۳۱ قانون مجازات اسلامی)، شرب مسکر برای بار سوم بعد از دو بار جاری شدن حد (ماده ۱۷۹ قانون مجازات اسلامی) ۶. اعدام برای سرقت برای بار چهارم پس از سه بار جاری شدن حد (ماده ۲۰۱ قانون مجازات اسلامی)، اسيد پاشی منجر به قتل (ماده واحده مربوط به مجازات پاشيدن اسيد مصوب ۱۶/۱۲/۱۳۳۷)، کشت خشخاش يا کوکا و يا کشت شاهدانه برای توليد مواد مخدر برای بار چهارم (ماده ۲ قانون مبارزه با مواد مخدر)، واردات، صادارت، توليد، ساخت، توزيع يا فروش بنگ ، چرس ، گراس ، ترياک ، شيره ، سوخته و يا تفاله ترياک بيش از پنج کيلوگرم (ماده ۴ قانون مبارزه با مواد مخدر)، خريد، نگهداری ، مخفی يا حمل، بيش از ۱۰۰ کيلوگرم ترياک و ديگر مواد مذکور در ماده ۴ (ماده ۵ همان قانون)، واردات، ساخت، توزيع، صدور، ارسال، خريد و فروش، نگهداری، مخفی کردن و حمل بيش از ۳۰ گرم هرويين ، مرفين ، کوکائين و ديگر مشتقات شيميايی مرفين و کوکايی (ماده ۸ همان قانون)، واردات، ساخت، توزيع، صدور، ارسال، خريد و فروش، نگهداری، مخفی کردن و حمل هرويين ، مرفين ، کوکائين و ديگر مشتقات شيميايی مرفين و کوکايی چنانچه در مرتبه چهارم مجموع مواد مخدر در اثر تکرار به ۳۰ گرم برسد (ماده ۹ همان قانون)، اقدام به قاچاق مواد مخدر موضوع اين قانون به طور مسلحانه (ماده ۱۱ همان قانون) ۷. صلب: با وجودی که درماده ۲۴ آيين نامه نحوه اجرای احکام قصاص‌،رجم‌، قتل‌، صلب‌، اعدام و شلاق مصوب ۱۳۸۲ تشريفات به صليب کشيدن محکومين پيش بينی شده است، اما هيچ جرمی در مجموعه قوانين جزايی يافت نشد که اين مجازات برای آن پيش بينی شده باشد. با اين همه در ماده ۱۹۵ قانون مجازات اسلامی تشريفات مصلوب کردن مفسد و محارب بيان شده است. اما با وجود تعداد زياد جرائم مستوجب مجازات مرگ در قوانين ايران و تنوع آن، تا به حال تنها در مورد زنان مجازات مرگ به دليل قتل عمودی (قصاص)، تکرار زنای غيرمحصنه (قتل)، زنای با محارم (قتل) و زنای محصنه (سنگسار) مورد توجه قرار گرفته است. (رک، جدول ضميمه مقاله)
چرا جنبش زنان از زنان اعدامی دفاع می کند؟
همان طور که در ابتدای اين نوشته اشاره شد، بارها و بارها اين سئوال پرسيده شده که چرا جنبش زنان از زنان قاتل يا زناکار و يا روسپی دفاع می کند و با اعدام آنها مخالف است؟ انگار که گفته شود چرا جنبش زنان از قتل، زنا يا روسپيگری دفاع می کند؟ صرفنظر از اينکه در خود پرسش فوق، قضاوتی مبنی بر اينکه زنان ياد شده واقعا متصف به همين صفات هستند و مرتکب اين اعمال شده اند وجود دارد که لزوما هميشه درست نيست، نبايد بحث دفاع از زنان محکوم به مجازات مرگ را با دفاع از اعمالی که آنها مرتکب شده اند يا به آنها نسبت داده می شود مخلوط کرد. قطعا هيچ معتقد به حقوق بشری که حيات انسان را ابتدايی ترين حق می داند، از سلب حيات (قتل) دفاع نمی کند؛ دقيقا به همين دليل است که فعالان حقوق بشر در همه جای دنيا با مجازات مرگ نيز مخالفت می کنند. با بررسی انبوه مقالات نوشته شده، مصاحبه ها، بيانيه ها و دادخواستهای منتشر شده و امضا شده می توان به سادگی خطوط مشترکی را که فعالان جنبش زنان در طيفهای مختلف با دست يازيدن به آنها نسبت به اعمال مجازات مرگ برای زنان اعتراض کرده اند پيدا کرد:- اشاره به شرايط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که زن را به انجام عمل مجرمانه سوق داده اند - اشاره به بيگناهی زن- اشاره به ناعادلانه يا تبعيض آميز بودن قوانين يا رويه های موجود-اشاره به عدم رعايت قوانين موجود يا عدم دسترسی زنان محکوم به دادرسی منصفانه- مخالفت اسناد پايه ای حقوق بشری با مجازات مرگبه نظر می رسد بسياری از اين دلايل در مورد متهمان مرد عادی که محکوم به اعدام شده اند نيز وجود داشته و دارد اما تنها تفاوتی که هست، وجود يک جنبش فعال، زنده و پويا تحت عنوان جنبش زنان است که يکی از عمده ترين مسائل و نقاط تمرکزش در حال حاضر حقوق بشر زنان است. واضح است بدون يک جنبش اجتماعی، سازماندهی و بسيج جامعه حول يک محور مشخص برای ايجاد تغيير ممکن نيست. در واقع در غياب يک جنبش اجتماعی فعال مبارزه با مجازاتهای مرگ، تنها جنبشی که به اين مساله می پردازد، جنبش زنان است. حتی اگر خطوط اعتراض به اعدامهای نوجوانان را دنبال کنيم باز هم ردپای فعالان جنبش زنان را در آن خواهيم يافت. توضيح بيشتر اينکه با وجود معدودی سازمانهای غيردولتی حقوق بشری، و نيز مدعيان فراوان حقوق بشر در ميان احزاب و گروههای سياسی، در حال حاضر نمی توانيم بگوييم يک جنبش حقوق بشری فعال وجود دارد که به نقض حقوق بشر در موارد مختلف، از جمله مجازات های مرگ واکنش نشان می دهد. مثالی که اين ادعا را روشن تر می کند اين است که طبق قوانين موجود، اعمال مجازات سنگسار فقط مختص زنان نيست بلکه مرد متاهلی نيز که روابط جنسی خارج از ازدواج برقرار کند به رجم محکوم خواهد شد. با اين همه اعلام اين خبرتوسط بخشی از فعالان جنبش زنان که در کنار ۹ زن سنگساری، حداقل دو مرد نيز در دو زندان مختلف به سنگسار محکوم شده اند، هيچ واکنشی ميان سازمانها و فعالان حقوق بشر ايجاد نکرد! اما در مقايسه، نه تنها سازمانهای غيردولتی زنان بلکه جنبش زنان فعال وجود دارد که به عنوان يک نيروی بالقوه، هر جا که بحث مجازاتهای مرگ برای زنان پيش می آيد مثل مباحث ديگر مربوط به زنان، وارد عمل می شوند. اگر بخواهيم نوع فعاليتهای جنبش زنان را در مورد زنان محکوم به مجازات مرگ بازشناسی کنيم می توانيم بگويیم که اقدامات آنها در اين موضوع، هم پيشگيرانه بوده و هم تحليلگرانه. يعنی در عين حال که از مرگ يک زن محکوم پيشگيری کرده اند و با ايجاد فشار يا حساس سازی افکار عمومی، نظام قضايی را در موقعيتی قرار داده اند که نگذاشته اند اين اتفاق بيفتد، در عين حال نگاهی تحليلی به زندگی هر زن محکوم به مرگ به عنوان مثالی زنده از شرايط ناگوار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که زنان در آن قرار دارند و نيز نمونه بحرانی تاثير قوانين تبعيض آميز عليه زنان بر زندگی و سرنوشت آنان داشته اند. اقدامات پيشگيرانه و تحليلگرانه جنبش زنان درمورد زنان محکوم به مرگ سه دستاورد دارد:۱. فوری و کوتاه مدت: نجات زن محکوم يا به تعويق افتادن مجازات مرگ۲. ميان مدت: طرح مسائلی مثل نبود حق طلاق برای زنان، ازدواجهای اجباری، نقص قوانين مربوط به تجاوز به زنان و خشونت عليه آنان، تبعيض های حاکم بر زندگی دختران فراری و... ۳. بلند مدت: الف- حساس سازی جامعه و حکومتگران برای ايجاد تغييرات در قوانين و سياستگزاری های مربوط به زنانب- لغو يا محدود سازی مجازاتهای مرگ اين سه دستاورد به خوبی نشان می دهد که چرا فعالان جنبش زنان در مورد زنان محکوم به مجازات مرگ به سرعت وارد عمل می شوند. در واقع تنها يکی از دلايل، نجات آن زن از مرگ است اما دليل مهم ديگر، اين است که با نشان دادن يک مورد بحرانی، می توان بسيار ساده تر بحرانی بودن وضعيت زنان و آسيبها و جرائم حاصل از اين وضعيت تبعيض آميز را به خوبی نشان داد.نگاهی به تجربه تاجيکستان که مربوط به سالهای اخير است نيز نشان می دهد تا چه حد تلاشهای فعالان جنبش زنان در مورد زنان محکوم به مرگ می تواند تاثيرگذار باشد.تا سال ۲۰۰۳، برای ۱۵ جرم در قوانين تاجيکستان مجازات اعدام وجود داشت و آمار اجرای مجازات مرگ در تاجيکستان يکی از بالاترين ها در دنيا بود. (۴) در اين سال پس از تلاشهای سازمانهای غيردولتی زنان مثل "انجمن زنان حقوق شناس" و فعالان حقوق بشر در قالب کمپين لغو مجازات اعدام برای زنان، دولت اعلام کرد که مجازات اعدام را برای زنان متوقف می سازد. با وجود اينکه طبق نظرسنجی سازمانهای غيردولتی بيشتر از ۷۰ درصد مردم تاجيکستان موافق مجازات اعدام بودند، اين کمپين به تلاشهای خود برای لغو کلی مجازات مرگ با مطرح کردن اين بحث که توقف اعدام زنان اولين قدم برای لغو کليه مجازاتهای اعدام است، به فعاليت خود ادامه داد تا اينکه در سال ۲۰۰۴ رييس جمهور تاجيکستان برای اعلام اين دستور که مجازات اعدام به کلی در تاجيکستان، برای همه و برای تمامی جرائمی که تا پيش از اين مجازات اعدام دارند متوقف شده است، متوقف شده است. (۵) در اين دستور پيش بينی شده که مجازات کليه کسانی که به اعدام محکوم شده اند، به ۲۵ سال حبس تبديل می شود و از اين پس نيز کسانی که مرتکب يکی از جرائم مستوجب مجازات مرگ شده اند، به ۲۵ سال زندان محکوم خواهند شد.(۶)يکی از مقامات عالی رتبه حکومتی تاجيکستان در همان زمان اعلام کرد، اثرات توقف مجازات مرگ به دقت بررسی خواهد شد و در صورتی که شرايط اقتضا کند مجازات مرگ به طور کامل در قوانين تاجيکستان لغو خواهد شد.(۷)عليرغم تفاوت شرايط سياسی و اجتماعی تاجيکستان با ايران، به خصوص از نظر نوع حکومت، تجربه تاجيکستان مشابهتهای فراوانی با تجربه ايران دارد؛ با اين تفاوت که آنها تقريبا به انتهای راه رسيده اند و ما هنوز اندرخم کوچه اوليم. در تاجيکستان هم فعالان زن (با وجود تعداد قابل توجه سازمانهای غيردولتی زنان، به سختی می توان گفت جنبش زنان فعالی در تاجيکستان امروز وجود دارد.) به همراه فعالان حقوق بشر ابتدا بر موضوع اعدام زنان که هم تعدادشان بسيار کمتر بود و هم اصل موضوع قابليت بيشتری برای ايجاد حساسيت در افکار عمومی داشت تمرکز کردند و پس از اينکه توانستند دستور توقف اعدام زنان را از رييس جمهور بگيرند، ساز بعدی را کوک کردند که اساسا چه فرقی بين اعدام زنان و مردان وجود دارد و اگر اعدام زنان متوقف شده، اعدام مردان هم بايد متوقف شود و اينکه دولتی که عضو اسناد بين المللی حقوق بشر است و ادعای دموکراتيک بودن دارد، چگونه می تواند نسبت به يکی از اساسی ترين اصول اعلاميه جهانی حقوق بشر بی تفاوت باشد؟ و در کوتاه زمانی پس از طرح اين مباحث بود که دولت تاجيکستان اجرای مجازات اعدام را برای همه جرائم و همه زنان و مردان متوقف ساخت.
چرا مجازات مرگ زنان مساله می شود؟ چرا جامعه واکنش نشان می دهد؟
هرچند همانطور که گفته شد، وجود يک جنبش زنان فعال و پويا به عنوان بستر و زمينه اصلی طرح مساله زنان محکوم به مجازات مرگ، نقش اوليه و مهمی را در اينکه مساله مجازات مرگ برای زنان تبديل به يک مساله عمومی و فراگير شود دارد، اما نبايد فراموش کرد که همه مسائلی که توسط فعالان جنبش زنان مطرح شده اند يا می شوند، به خودی خود تبديل به يک مساله عمومی نمی شوند. از سوی ديگر، جامعه ای که به سادگی نسبت به سرنوشت زنان محکوم به مرگ واکنش نشان می دهد، حتی در مواردی که مردان، زندگی هايی بسيار غم انگيز و مستوجب دلسوزی داشته اند، چنين حساسيتی از خود نشان نمی دهد. سئوال اين است: چرا جامعه از سويی به مسائل عمومی، فراگير و مهمی چون خشونت عليه زنان حساسيت چندانی نشان نمی دهد و از سوی ديگر به اعدام مردان نيز واکنشی نشان نمی دهد؟ در نگاه اول ساده ترين پاسخ به اين سئوال، به تصوير کليشه ای که زن در فرهنگ ايرانی دارد باز می گردد. در اين فرهنگ، زن نماد عطوفت، مهربانی و لطافت است و در واقع "زن جانی"، يک پارادوکس است. بدينسان، جامعه از زن انتظارخشونت، جنايت و خيانت را ندارد که همه اينها صفاتی متصل به مردانگی فرض می شوند. بنابراين، زنی که شوهرش را يا کس ديگری را به قتل می رساند يا به اتهام زنا محاکمه می شود، در واقع به دليل "خلاف آمد عادت" بودن مورد توجه قرار می گيرد. هرچند لبه ديگر اين تيغ، اين است که کليشه های جنسيتی برای اتهام و برچسب زدن به زنانی که در مظان اتهام هستند نيزهمانقدر برنده وارد عمل می شوند و مثلا به زنی که در مقام دفاع از خود در زمان وقوع تجاوز، مردی را به قتل رسانده، اتهام می زنند که لابد "کرم از خود درخت" بوده (۸) و... اما مجموعه اين نگاه کليشه ای به زن می توان يکی از دلايل حساس شدن (منفی يا مثبت) جامعه به سرنوشت زنان محکوم به مرگ باشد؛ بستر اجتماعی که به فعالان جنبش زنان اجازه می دهد از آن برای طرح مساله با ديدگاهی جنسيتی استفاده کنند. نوع جرائمی که معمولا زنان محکوم به مجازات مرگ مرتکب می شوند نيز بستر ديگری است که به جنبش زنان فضای مناسبی برای طرح و پيشبرد مساله می دهد. در واقع بخش عمده ای از جرائم مستوجب مجازات مرگ مثل محاربه و افساد فی الارض، زنای به عنف، قاچاق مواد مخدر و... جرائمی مردانه به شمار می آيند و اگر نگوييم اصلا، در موارد نادری زنان مرتکب اينگونه جرائم می شوند. در حالی که زنان بيشتر به خاطر ارتکاب جرائمی مثل شوهر کشی، روسپيگری، زنای محصنه و قتلهای خانوادگی به مرگ محکوم می شوند؛ جرائمی که شرايط خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در آن نقش بزرگی ايفا می کند. بنابراين با نشان دادن تبعيض آميز و ناعادلانه بودن شرايطی که اين زنان در آن به دنيا آمده و بزرگ شده اند ، می توان جامعه را در اين قضاوت که مرگ، حق اين زنان است دچار ترديد کرد.اما به نظر می رسد غير از جنبش زنان، رسانه ها به عنوان بخشی از افکار عمومی، نقش بزرگی در بسيج کردن افکار عمومی عليه اجرای مجازاتهای مرگ برای زنان در اين سالها داشته اند. ايجاد يک تصوير فرودست و مظلوم از زنان محکوم به مرگ و و پررنگ کردن تبعيض هايی که اين زنان با آن روبه رو بوده اند توسط رسانه هايی که گردانندگان يا فعالان آن اعتقادی به مجازاتهای شديد نداشته يا انديشه های حقوق بشری را دنبال می کرده اند، يا اعتقاد به ناعادلانه بودن نظام موجود برای زنان داشته اند، توانسته تا حدود زيادی در شکل گيری يک گفتگوی اجتماعی پيرامون مجازاتهای مرگ تاثير داشته باشد. (۹) درواقع به نظر می رسد روزنامه نگاران، به خصوص خبرنگاران حوادث با اينکه از موافقت افکار عمومی ايرانی با مجازات های مرگ به طور کلی با خبرند، با انگشت گذاشتن و برجسته کردن مساله زنان محکوم به مرگ، اولين گامها را در راه الغا يا توقف مجازات اعدام می گذارند.(۷)
سخن آخر
شايد اين حرف که از ميان نبروهای فعال اجتماعی، تقريبا در بيشتر موارد نقض حقوق بشر، فعالان جنبش زنان با سرعت و سازماندهی بيشتری وارد می شوند، ادعای بزرگی به نظر برسد. اما واضح است در مواردی مثل دفاع از حق حيات انسان، جنبش زنان نيروی اصلی اعتراضی و حامل اصلی پيش بردن و اعمال موازين حقوق بشر است؛ تا جايی که بسياری از فعالان حقوق بشر و جامعه مدنی نيز در اينگونه موارد به جنبش زنان می پيوندند و در فضای ايجاد شده، اهداف کلی تر و عمومی تر خود را پی می گيرند. آگاهی از اين موضوع نه تنها ضرورت شکل گيری جنبش هايی در زمينه نقض حقوق بشر مردم عادی، و نه فقط زندانيان و فعالان سياسی را نشان می دهد بلکه پيروی از الگوی جنبش زنان يعنی اقدامات توامان پيشگيرانه و تحليلی را به عنوان يک تجربه موفق برای جنبش های محتملی که هنوز در نطفه اند ضروری می سازد.
پانوشت ها:۱. نگاه کنيد به: "چرا از قاتل ها دفاع می کنيم؟"، سهيلا وحدتی، سايت زنان ايران، ۱۲ شهريور ۱۳۸۴"چرا جنبش زنان از زنهای قاتل دفاع می کند؟"، خبرگزاری ايلنا، ۴ بهمن ۱۳۸۲۲. با وجود اينکه در بيشتر موارد قصاص با اعدام يکی شمرده می شود، اين دو با هم فرق دارند. قصاص مجازات جرائم عمدی عليه جسم و جان انسان است و شامل قصاص نفس (اعدام) و قصاص عضو می شود. ماده ۱۴ قانون مجازات اسلامی قصاص را چنين تعريف می کند: "قصاص کيفری است که جانی به آن محکوم می شود و بايد با جنايت او برابر باشد." همچنين، قصاص جنبه حق الناسی دارد و اعدام جنبه عمومی دارد.۳. قانونگذار ايران تعريف موسعی از قتل عمد دارد. در اين تعريف، نه تنها قتلی که با قصا قبلی انجام شده عمد است، قتلی که بدون قصد قبلی اما با وسايل نوعا کشنده نظير چاقو صورت گرفته نيز عمد به حساب می آيد.۴. “Tajikistan: Execution Moratorium Hopes”, Nargis Zokirova, Reporting Central Asia, No. 191, 18 March 2003۵. همان۶. Legal Framework, November 2004:www.legislationonline.org/?tid=
144&jid=50&less=false۷. Nargis Zokirovam, Ibid
۸. نگاه کنيد به مقاله "قانون کرم از خود درخت"، شادی صدر، نسخه پيش از چاپ:http://shadisadr.blogspot.com/2003_08_01_shadisadr_
archive.html#106137087480563065۹. مصاحبه نگارنده با مرجان لقايی، خبرنگار حوادث روزنامه های زن، اعتماد، هموطن سلام و...۱۰. همان
مجموعه اخبار از مبارزات كارگري در ايران - گردآوري از جمشيد صفاپور

138
کارگران گمرک بندر دیلم بتاریخ 23. 8
به خاطر خواستهای خویش اعتصاب گسترده ای کرده
بودند که منجر به حمله وحشیانه نیروهای امنیتی گمرک و سپاه پاسداران شد , و در این رابطه به سمت کارگران معترض اتش گشودند که منجر به کشته شدن یک کارگر بنام بارونی و زخمی شدن چندین نفر گردید و هم اکنون کارگران بخاطر این عمل وحشیانه رژیم در ساختمان انتظامی گمرک بوشهر اقدام به تحصن کردند وخواهان مجازات مسببین این عمل د دمنشانه نیروهای رژیم و نیز خواستهای خود هستند وتاکنون این تحصن ادامه دارد .


کارگران کارخانه پوشش در استان گیلان بخاطر افزایش دستمزد , بیمه درمانی و جلوگیری از اخراج کارگران قرار دادی به تاریخ 23 . 8 . 5 8 3 1 دست به اعتصاب زدند .در طی سه وچهار ماه اخیر این سومین اعتصاب کارگران بوده و مدیر عامل شرکت به عناوین مختلف به وعده های خود عمل نکرده است و کارگران میگویند این اعتصاب بر خلاف اعتصابهای گذشته که با وعده های مدیر عامل پایان میگرفت ادامه خواهد داشت و تا زمانی که به خواستهای ما پاسخ داده نشود و به مورد اجرا قرار نگیرد ما همچنان به اعتصاب خود ادامه خواهیم داد



کارگران سیمان لوشان در استان گیلان چندین ماه است که حقوق دریافت نکرده اند و بهمین خاطر به تاریخ 23. 8. 5 8 3 1 در استانداری استان همراه خانواده های خود دست به تحصن زده اند .بعد از ظهر همان روز استاندار نماینده ای را از طرف خود به جمع خانواده های کارگران فرستاد به این
عنوان که به تحصن خود پایان دهند و ما به مدیر عامل دستور خواهیم داد که حقوق عقب افتاده شما را پرداخت کنند. اما کارگران گفتند , ما شما را قبول نداریم و استاندار باید با ما صحبت کند و نیز تنها صحبت کردن کافی نیست بلکه باید متعهد شوند که حقوق عقب افتاده ما همراه با مزایای ان پرداخت گردد.


کارگران بخش جنگل کارخانه چوکا واقع پونل در استان گیلان به خاطر افزایش دستمزد ,حق مسکن ,بیمه بیکاری و لغو اخراج کارگران قرار دادی نماینده ای از طرف خود نزد مدیر عامل فرستادند که در صورت نپذیرفتن گفتند همه ما به تاریخ 1. 9. 5 8 3 1 اعتصاب خواهیم کرد و نیز به مدیر عامل هشدار دادند که عواقب این اعتصاب هر چه باشد مسئولیت ان به عهده مدیر عامل کارخانه است .
اعتصاب کارگران بخش جنگل که در واقع خوراک اصلی کارخانه را تعیین میکند میتواند همه بخش های مختلف کارخانه را از کار باز دارد .


کارخانه ایران خودرو که دولت حسا سیت زیادی نسبت بان دارد .چندین پیش تحقیق ها ئی که کارگران پیشروی این کارخانه در بین کارگران انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که بخش وسیعی از انها خواهان ان هستند که سندیکای مستقل کارگری خود را داشته باشند تا از طریق ان مطا لبات خود را عملی سازند و نیز اعتقاد دارند که پس از تشکیل سند یکا ,این سند یکا بایستی برای جلو گیری از اعمال نفوذ دولت و نیرو های انتظا می رابطه تنگا تنگی با سندیکای رانند گان شرکت واحد داشته باشند که در مواقع الزامی به کمک هم د یگر بشتا بند و در نتیجه , در چنین هما هنگی است که میتوان درمقابل نفوذ و شدت سرکوب نیرو های انتظا می ایستا د گی کرد.


کارگران کارخانه توشیبای رشت در استان گیلان چند ین سال است که سندیکا ی مستقل کارگری خود را تا سیس کرده اند اما مدیر عامل کارخانه و مدیر کل اداره کار استان هنو ز این سندیکا را به رسمیت نمی شنا سند وخواهان از بین بردن ان هستند زیرا اعتقا د دارند که کارگران میتوانند خواستهای خود را از طریق انجمن اسلامی وانجمن زرد کارگری کارخانه مطرح کنند . اما کارگران عقیده دارند که این نهادها وابسته به دولت هستند و بجای این که در جهت منا فع ما حرکت کنند به نفع مدیران کارخانه انجام وظیفه می نمایند و حتی در بعضی مواقع همراه سپاه و نیروها ی انتظا می به سرکوب ما می پردازند .به همین دلیل ما کارگران خواها ن به رسمیت شناختن سندیکا ی کارگری مستقل خود هستیم و از مسئولین می خواهیم به این خواست ما توجه کنند ,د رغیر این صورت در اینده خیلی نزد یک از طریق همین سندیکا که مورد قبول شما مدیران نیست ,اعتصا ب سراسری را در دستور کار خود قرارخواهیم داد و مسئولیت ضررها ی ناشی از این اعتصا ب به عهده مدیر عامل و مدیران بخشهای مختلف کارخانه است.




برای مقابله با فیلترینگ جمهوری اسلامی، اخبار و اتفاقات ایران و
جهان را، ما به شما منتقل می کنیم


مرکز پخش خبری سازمان جوانان کمونیست
Communist youth organization(sjk)
آدرس جدید سایت سازمان جوانان کمونیست
http://www.cyoiran.com/
http://groups.yahoo.com/group/javanankomonist
http://groups.yahoo.com/group/javanankomonist/join
http://sjk-news.blogspot.com
http://daneshgah-16azar.blogspot.com
communist.youth@gmail.com
sjk_news@yahoo.com
fax:004631899613

در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل کسانی را که مایل هستند
برای ما بفرستید تا ما اخبار و رویدادهای مختلف را برای آنان ارسال کنیم

sjk_news@yahoo.com


No comments:

 
direction:rtl;