Sunday, October 29, 2006

7/08/1385 یکشنبه



براي مقابله با هجوم به دانشجويان و اساتيد
دانشگاه چه اقداماتي مي‌توان انجام داد؟
لطفا" ما را از نظرات خود آگاه سازيد . ايميل ارتباط با ما در انتهاي خبرنامه موجود مي‌باشد
نگرانی نسبت به وضعیت دو فعال دانشجویی
کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر
با گذشت حدود دو هفته از بازداشت حمید کارگر و بهادر دره شوری، هیچ گونه اطلاعی از وضعیت آنان در دست نیست. این دو دانشجوی اخراجی روز 27 مهرماه پس از بازگشت از دیدار با قشقاییهای مقیم شیراز در فرودگاه شیراز بازداشت شده و به مکانی نامعلوم منتقل شدند.
گفتنی است خانواده های این افراد با وجود پیگیری های مکرر خود هنوز موفق نشده اند تا از وضعیت فرزندان خود اطلاعی کسب کنند.
لازم به ذکر است پدر حمید کارگر 10 سال پیش پس از خروج از منزل ناپدید شد و تا کنون خبری مبنی بر زنده و یا مرده بودن وی بدست نیامده است.
همچنین بنا بر اخبار رسیده از زندان رجایی شهر کرج، بهروز جاوید تهرانی زندانی سیاسی که در جریان حمله مامورین زندان به زندانیان سیاسی از ناحیه صورت به شدت آسیب دیده و دو دندان وی شکسته بود، فردا مورد جراحی قرار خواهد گرفت
اعتراض دانشجويان به ربوده شدن يک دانشجوی دختر
از خبرنامه امیرکبیر
ظهر شنبه دانشگاه تربيت معلم سبزوار صحنه تجمع و راهپيمايي دانشجويان بود. در اين تجمع كه به صورت خودجوش برگزار شد، دانشجويان شعارهاي - نيروي انتظامي خجالت خجالت، دانشجو به پا خيز از حرمتت دفاع كن. نيروي انتظامي امنيت امنيت و ...- سر مي دادند. سپس دانشجويان اقدام به راهپيمايي در سطح دانشگاه كردند.
گفتني است كه قبل از شروع تجمع، رياست دانشگاه سعي داشت با به وجود آوردن جو امنيتي مانع بروز اعتراضات گردد، به نحوي كه حتي شخصاً اقدام به كندن اطلاعيه اي اعتراض آميز نمود و سپس حراست دانشگاه به سرعت تمامي اطلاعيه ها را از سطح دانشگاه جمع آوري نمود.
نكته جالب توجه آن بود كه حراست دانشگاه بعد از گذشت دقايقي از شروع راهپيمايي اقدام به فيلمبرداري از دانشجويان معترض نمود، به نحوي كه دوربين را در فاصله 10متري از حركت دانشجويان قرار داده بود و با آنها حركت مي كرد. البته دانشجويان در ابتداي فيلمبرداري سعي كردند مانع فيلمبرداري شوند ولي اصرار حراست دانشگاه (كه مدعي بود كه فيلمبردار جهت تهيه گزارش براي صدا و سيما آمده است) سبب شد تا از آن پس دانشجويان شعار - حراست حراست خجالت خجالت، توپ تانك فيلمبردار ديگر اثر ندارد - سر دهند و مقابل سازمان مركزي دانشگاه تحصن كنند.
عليرغم جو امنيتي شديد به وجود آمده دردانشگاه، نكته قابل توجه آن بود كه هيچ كدام از دانشجويان از صف معترضين خارج نشده و به آنها وقعي ننهاد
کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر
Student committee of
human right reporters
شماره 158-2006
تاریخ 6/8/1385
فعالان دانشجويى چندى است با تدابير جديدى از جمله ممانعت از ورود دانشجوى يك دانشگاه به دانشگاه ديگر مواجه هستند
اين روش كه اينك در دانشگاه ”اميركبير“ پياده مى‌شود، چيزى است كه در آيين نامه‌هاى انضباطى دانشگاهها قيد نشده است. دانشجويان اينگونه اقدام‌ها را نشانى از كنترل بيشتر محيط‌های دانشجويی و امنيتى كردن آن می‌دانند. على عزيزى نايب دبير انجمن اسلامى دانشگاه امير كبير در مصاحبه با دويچه وله، به اين موضوع مى‌پردازد.
آقاى عزيزى به نقل از مسئول دانشگاه اميركبير دستور ممنوع‌الورود كردن دانشجويان اين دانشگاه از بيرون صادر شده است. آيا شما اطلاعات بيشترى در اين زمينه داريد؟
اين روش كه اينك در دانشگاه ”اميركبير“ پياده مى‌شود
چيزى است كه در آيين نامه‌هاى انضباطى دانشگاهها قيد نشده است. دانشجويان اينگونه اقدام‌ها را نشانى از كنترل بيشتر محيط‌های دانشجويی و امنيتى كردن آن می‌دانند. على عزيزى نايب دبير انجمن اسلامى دانشگاه امير كبير در مصاحبه با دويچه وله، به اين موضوع مى‌پردازد.
آقاى عزيزى به نقل از مسئول دانشگاه اميركبير دستور ممنوع‌الورود كردن دانشجويان اين دانشگاه از بيرون صادر شده است. آيا شما اطلاعات بيشترى در اين زمينه داريد؟
در رابطه با ممنوع الورود شدن دانشجويان به دانشگاهها باتوجه به اينكه اين قضيه در ظرف قانون گنجانده نشده، اين تصميمات از خارج از دانشگاه و نهادهاى ديگر گرفته مى‌شود. بحث ممنوع الورود كردن دانشجويان به اميركبير دو جنبه دارد: يكى اينكه بعضى دانشجويان خود اين دانشگاه ممنوع الورود شده‌اند كه اين شامل اعضاى دوره قبل شوراى مركزى انجمن دانشگاه و يكى از اعضاى جديد اين دوره آقاى عباس حكيم‌زاده مى‌شود كه حكمى برايش صادر شد شامل يك دوره تعليق از فعاليت‌هاى آموزشى. دوم اينكه ممنوع الورود شدن برمى‌گردد به ورود به دانشگاههاى ديگر. طبق قانون دانشگاهها، دانشجويان حق دارند از محيط دانشگاههاى ديگر براى پژوهش و كارهاى آموزشى استفاده كنند، به اين صورت كه در مراكز علمى، كتابخانه‌ها و وب سايت‌ها و امكانات ديگر دانشگاهها اجازه حضور داشته باشند. طبق قاعده جديد دانشجويان دانشگاههاى ديگر مجاز به ورود به امير كبير نيستند. گويا مسئول حراست گفته كه اين دستور از بيرون صادر شده است.
بحث مى‌شود كه نهادهاى امنيتى اين پروژه را تدارك ديده‌اند براى كنترل بيشتر. به نظر شما از چه نهادى مى‌توان نام برد؟ به چه قصدى اينكار می‌شود؟
البته من احساس مى‌كنم اين ادعا از سوى مسئول حراست ممكن است واقعى باشد و ممكن هم هست فرافكنى و سلب مسئوليت باشد. دانشگاه رييس دارد و رييس تام‌الاختيار است و آنها مى‌گذارند از بيرون دانشگاه به آنها دستور داده شود؟ اين خود شانه خالی كردن از مسئوليت قانونى خودشان است. ولى اصلا جريانى وجود دارد كه تلاش مى‌كند نه تنها يك دانشگاه، بلكه تمام دانشگاههاى سراسر كشور را با اعمال يكسري قوانين مورد نظر خود كنترل كند تا دانشجويان و جامعه دانشجويى صدايش تنها وابسته به حكومت باشد. تلاش می‌شود صداهاى انتقادى ساكت شود.
به نظر شما اين سياست تا چه اندازه موفق بوده؟ دانشگاهها الان آرامترند يا اين موجب شده اعتراض‌ها حتى بيشتر هم بشوند؟
اعتراض‌هاى چند روز اخير دانشگاه اميركبير كه بازتاب بسيار گسترده‌اى هم در رسانه‌هاى داخل و خارج داشت، نشان داد كه اين سياست غلط است. آنچه پشت ميز مديران تصميم گيرى مى‌شود، در حوزه عمومى دانشگاه و جايى كه دانشجويان در آن فعاليت مى‌كنند، غيرقابل اجراست چرا كه آنها تبعيت از مديريت دانشگاه ندارند و ارتباط مديريتى بين دانشگاه و دانشجويان وجود ندارد. اينگونه فعاليت‌ها نه تنها موجب خاموشى افراد نشده، بلكه صداها بالاتر هم رفته است. در گذشته هم همينطور بوده است.
خبر جديدى از وضع دانشجويان به اصطلاح ستاره دار داريد؟
متاسفانه امروزه در كشور ما همانطور كه هتل‌ها ستاره دارند، دانشجويان هم گرفتار ستاره شده‌اند. دانشجويان دو ستاره با تلاش و پيگيرى اعضاى فعال دفتر تحكيم وحدت با تعهدى كه دانشگاه از آنها گرفته، ثبت نام شدند. در خود دانشگاه ما بودند دانشجويان دو ستاره اى كه بارها از سوى گزينش رد شدند اما در نهايت وزارت علوم يك قدم عقب رفت و آنها ثبت نام شدند اما فشارى كه روى سه ستاره‌اى‌ها هست، همچنان وجود دارد و دانشگاه و وزارت علوم كماكان مانع ثبت نام اينها مى‌شوند. وزارت علوم تلاش ميكند بگويد اينها اصلا پذيرفته نشده‌اند در دانشگاهها درحاليكه چنين نيست.
چه خبر جديد ديگر از اوضاع عمومی دانشگاه امير كبير؟

اين روزها انتظامات دانشگاه به ضرب و شتم بچه‌ها مى‌پردازد. قبل از اين، انتظامات دانشگاهها مثل اداره‌ها، وظيفه كنترل و نظم بخشی به دانشگاه را داشتند و اصولا يك ارگان ادارى بودند اما متاسفانه با سياست‌هايى كه اين روزها اعمال مى‌شود، انتظامات زيرمجموعه حراست و حالتى نظامى پيدا كرده است. به اين ترتيب كه در اعتراض‌ها حضور پيدا كرده و با دانشجويان درگير مى‌شوند. الان يكى از دانشجويان كه مورد ضرب و شتم قرار گرفته، شكايت كرده از اينكار غلط انتظامات دانشگاه
ersali az khanandegan
کارگران شاهو در سنندج مانع خروج مسولین از
این کارخانه شدند

طبق اخباری که امروز شنبه 5 آبان به کمیته کردستان حزب رسیده است کارگران شاهو ساعت 7 و 30 دقیقه عصر این روز در اعتراض به عدم پرداخت حقوقهای سه ماهه اول سال 85 صدیق آزادی مدیر کارخانه٬ محمد هاشمی حسابدار٬ اقبال مسول حسابداری را در کارحانه نگهداشتند و اجازه خروج به آنها را ندادند. کارگران اعلام کردند تا پرداخت حقوقهای معوقه خود اجازه خروج به آنها را نمیدهند. رودشنگ کارفرمای این کارحانه قبلأ اعلام کرده بود که این حقوقها را پرداخت کرده است. کارگران در مقابل گفته های متناقض مدیر و کارفرما و حسابداران این کارخانه اعلام کردند که معلوم است حقوهای ما در میان مسولین این کارخانه حیف و میل شده است. کارگران تاکید کردند مسولین این کارخانه تا پرداخت همه آحقوقهای معوقه اجازه خروج از کارخانه را ندارند.
صدیق آزادی و دیگر مسولین این کارحانه به کارگران گفتند که بصورت قسطی حقوقها پرداخت میشود٬ اما کارگران این را رد کرده و خواهان پرداخت همه حقوقهای معوقه خود شدند.
نیروهای انتظامی در جریان این کشمکش کارگران و مدیر و حسابداران کارخانه قرار گرفتند٬ اما هیچ اقدامی نکرده است. مسولین دولتی در سنندج دخالت کردند و از کارگران خواستند که راه مذاکره را درپیش بگیرند و به مسولین کارخانه اجازه خروج بدهند. در مقابل٬ کارگران به اعتراض و مقاومت خود ادامه دادند و خواهان پرداخت همه حقوقهای معوقه شدند.
نهایتأ با پادرمیانی مسعود ماجدی مدیر قبلی این کارخانه و با قول و قرارهای مساعد به کارگران ساعت 12 شب کارگران اجازه خروج به مسولین این کارخانه دادند و همگی از کارخانه بیرون رفتند.
بر اساس همین منبع خبری فردا 6 آبان ماه قرار است کارگران ساعت 8 و30 دقیقه صبح در کارحانه حاضر باشند و ساعت 11 قبل از ظهر مسولین اداره کار و استانداری و مسولین کارخانه و... با کارگران به مذاکره بنشینند.
کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران ضمن حمایت قاطع از مبارزات کارگران شاهو٬ پرریس و دیگر مراکز کارگری همه کارگران را به اتحاد و همبستگی و متشکل شدن در تشکلهای خود فرامیخواند.
کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران
5 آبان 1385- 27 اکتبر 2006

دو نفر از کارگران کارخانه پرريس سنندج اخراج شدند

طبق اخباري که به کميته کردستان حزب کمونيست کارگري رسيده است کارگران کارخانه پرريس به دنبال اعتصاب و اعتراض به شرايط غير انساني قرار دادهاي کاري٬ همچنان تحت فشار کارفرما قرار دارند. کارگران اين کارخانه قبلأ به قرار دادهاي برده وار اعتراض کردند. و بعد از توافقاتي با کارفرما به سر کار بازگشتند. اما بعد از اين اعتراض کارگران همچنان تحت فشار قرار دارند.

آخرين اخبار حاکي است که دو نفر از کارگران از اول آبان ماه اخراج شده اند. 15 نفر از کارگران قراردادشان يک ماهه شده است. کارفرما تهديد کرده است هر کس اعتراض کرده و يا اعتراض کند اخراج ميشود. اخيرأ 6 زن در اين کارخانه استخدام شده اند که ماهانه فقط 150 هزار تومان دستمزد دريافت ميکنند. اين 6 نفر از همه مزايايي کاري محروم شده اند و بدون هيچ مزايايي شروع به کار کرده اند. کارفرما اعلام کرده است اگر هر کس اعتراض کند اخراج ميشود و به جاي آنها کارگران ديگري استخدام ميشوند. کارگران اين کارخانه ميگويند احتمال اين ميرود که کارفرما تعداد ديگري از کارگران را اخراج کند. بر اساس اخباري که به کميته کردستان حزب رسيده است به دنبال اعتصاب قبلي در اين کارخانه کارفرما توانسته است در ميان کارگران چند دسته گي ايجاد کند و اين تفرقه در ميان کارگران باعث شده است کارفرما تعرضات خود عليه کارگران را از سر گيرد.
کميته کردستان حزب همه کارگران پرريس را به اتحاد و همبستگي فراميخواند. در مقابل سياست تفرقه افکنانه کارفرما کارگران بايد متحدانه عمل کنند. در عين حال ايجاد تفرقه در ميان کارگران يک بار ديگر تاکيدي بر اين مسله حياتي است که اگر کارگران تشکل مستقل خود را نداشته باشند کارفرما به راحتي ميتواند در صف کارگران ايجاد تفرقه کند.
ما همه کارگران در ديگر مراکز کار را به حمايت از کارگران پرريس و ايجاد تشکلهاي مستقل خود فراميخوانيم. تشکل اکنون براي کارگران به امري حياتي و فوري تبديل شده است. بحث کردن از اهميت و جايگاه تشکل براي کارگران تکراري شده است. اين تشکلها را بايد فوري ايجاد کرد.

کميته کردستان حزب کمونيست کارگري ايران
5 آبان 1385- 27 اکتبر 2006


سه هزار كارگر كشت و صنعت كارون دست به اعتصاب نا محدود زدند
كارگران خواهان محاكمه و اخراج مديريت هستند

بنا به گزارش رسيده به حزب كمونيست كارگري ايران كارگران و كاركنان شركت كشت و صنعت كارون شوشتر از ديروز ٦ آبان وارد اعتصاب نامحدود شده اند. كارگران و كاركنان شركت كشت و صنعت كارون بدنبال اولتيماتوم به مديريت شركت مبني بر پرداخت فوري پاداش توليد كه قرار بوده در تاريخ بيستم شهريور ماه پرداخت گردد، و با توجه به عدم پاسخ روشن مديريت، اعتصاب خودرا از ساعات اوليه اين روز شروع كردند. اين اعتصاب بدنبال پايان مهلت تعيين شده توسط كارگران شروع شد. چرخه توليد با توقف كار ديگ ها و سه كوره بخار خط توليد شكر و تمامي آسياب ها و همجنين توقف خط برق ساختمان هاي اداري شركت، توسط كارگران از حركت باز ايستاد و كاملا" متوقف شد. بنا به اين گزارش در همين روز اول اعتصاب تل عظيمي از ني هاي بريده شده پشت آسيابها جمع شده است و كاروان طويلي از تريلرهاي مملو از ني در جاده اختصاصي كشت و صنعت به درازاي چندين كيلومتر در پشت خط توليد متوقف شده اند. كارگران بخش تجهيزات كليه كارهاي خود را ترك كرده اند و به اعتصاب پيوسته اند. كارگران قراردادي نيز پيوستن كامل خود را به اعتصاب اعلام كرده اند. كاركنان بخش اداري نيز از امروز به اعتصاب پيوسته اند. به اين ترتيب اين اعتصاب تمامي كارگران و كاركنان مشغول به كار شركت را در بر گرفته است. اشاره كنيم كه شركت كشت و صنعت شمار زيادي كارگر دارد كه بخش زيادي از آنها به عنوان كارگر كشاورزي بطور فصلي كار ميكنند.

در اولين ساعت اعتصاب كارگران از فراز بلندي موسوم به تپه " آزادي" فرمان به اخراج و محاكمه علني مديريت داده، اورا را هو كردند و وادار به ترك شركت نمودند.اخراج و محاكمه مديريت باتهام فساد اقتصادي،رشوه خواري ، چاپيدن و تاراج اموال شركت و سوء مديريت خواست عاجل كارگران است. زير فشار اعتراضات طولاني مدت كارگران پيش از اين هيئتي از جانب احمدي نژاد و با رياست برادرش به شركت آمد و بعد از تحقيقاتي قرار شد كه هيئت مديره كشت و صنعت شامل مدير شركت بنام عبدالغزيز نبوي و تعدادي از بستگان و دوستانش از آذر ماه از پست مديريت كنار گذاشته شوند. اما كارگران مصرند كه مديريت بايد نسبت به عملكرد خود پاسخگو باشد و علنا" ودر حضور كارگران نسبت به عملكرد خود توضيح دهد و فورا مجازات و اخراج شود. هر سه شيفت شركت به اعتصاب پيوسته اند. در روز دوم اعتصاب كاركنان بخش اداري نيز به اعتصاب پيوسته اند.

كارگران علاوه بر خواست محاكمه و اخراج مدير شركت، خواهان پرداخت فوري پاداش توليد به ميزان يكماه حقوق، پرداخت بموقع دستمزدها كه بنابه توافقات قبلي بايد دهم هرماه پرداخت شود، پايان دادن به تبعيضات در استخدام ها و پارتي بازي در اين خصوص، وهمچنين لغو اكيد تبعيض ميان كارگران در طبقه بندي مشاغل و ارتقاء شغلي ميباشند. اعتصاب كارگران و كاركنان كشت و صنعت كارون اكنون در فضايي متحد و پرشور ادامه دارد.

حزب كمونيست كارگري ايران از اعتصاب متحدانه كارگران و كاركنان شركت كشت و صنعت كارون شوشتر قاطعانه حمايت ميكند و خواستها و اعتراض اين كارگران را در سطح سراسري در ايران و در سطح بين المللي انعكاس خواهد داد. حزب همه كارگران و مردم شوشتر، دزفول و گتوند و حومه را به حمايت متحدانه از اين اعتصاب فرا ميخواند. حزب همچنين از همه كارگران و مردم در سراسر ايران ميخواهد كه از اعتصاب كارگران شركت كشت و صنعت شوشتر فعالانه پشتيباني كنند.

زنده باد اتحاد و همبستگي طبقاتي كارگران!
زنده باد آزادي برابري ، حكومت كارگري !

حزب كمونيست كارگري ايران
٧ آبان ١٣٨٥ – ٢٩ اكتبر ٢٠٠٦



فراخوان کمیته بین المللی علیه اعدام برای نجات جان سینا پایمند و علی علیجانی

توضیحاتی در مورد تلاش مزبوحانه یک گروه حاشیه ای برای انکار اعتراضات مردم

سینا پایمند جوان 18 ساله مجددا در خطر اجرای حکم اعدام است. سینا را قرار بود روز 29 شهریور اعدام کنند. او و وحید که در زندان اوین 18 ساله شده بودند٬ صبح یک روز غمگین به پای چوبه دار رفتند. سینا در این روز خوشبختانه اعدام نشد. علت عدم اجرای حکم اعدام٬ دو گونه اعلام شد. از سوی کمیته بین المللی علیه اعدام٬ که دست اندرکار کمپین های گسترده ای است٬ مثل مورد عقب افتادن اجرای حکم اعدام کبرا رحمانپور و یا نجات جان افسانه نوروزی و... فعالیتهای بین المللی و فشار به حکومت اسلامی٬ علت اصلی عقب نشینی رژیم اعلام شد و تعدادی از جمله رسانه های معلوم الحال مانند خبرگزاریهای رژیم و بی بی سی از نواختن فلوت در محل اجرای حکم حرف زدند و به درد آمدن دل خانواده مقتول را علت عدم اجرای حکم دانستند.
این البته اولین بار نیست که عقب نشینی های حکومت را در مورد اجرای احکام اعدام به نبودن طناب در زندان٬ به رافت دل شاهرودی و یا خواب نما شدن مقامات حکومت ربط داده و اعتراضات را سانسور میکنند. سینا در محل فلوت زده باشد و یا نه٬ تغییری در این اصل نمیدهد که رژیم اسلامی تحت فشار ناچار به اتخاذ این تصمیم شد. همان شب که قرار بود سینا چند ساعت بعد به پای چوبه دار برود٬ به وکیل او تلفن شد و دفتر سازمان ملل در تهران با خانواده مقتول تماس گرفت و قبل از اجرای حکم٬ مباحثاتی بین دفتر سازمان ملل و مقامات مربوطه انجام گرفت. دفتر سازمان ملل از طریق نازنین افشین جم و کمیته بین المللی علیه اعدام در جریان این پرونده قرار گرفته و همان شب که احمدی نژاد در نیویورک بود٬ بدلیل تماس فعالین ما و ارسال نامه اعتراضی فوری در مورد سینای 18 ساله٬ مباحثاتی در این مورد نیز در جریان بود. چنانچه چندین خبرنگار اعلام کردند که بعد از سخنرانی احمدی نژاد در مورد سینا از او خواهند پرسید.
هشت ساعت قبل از اجرای حکم٬ ما در جریان این پرونده قرار گرفتیم مینا احدی و نازنین افشین جم تمام این ساعات را در تماس با مراجع بین المللی بودند که جلو اجرای این حک را بگیرند و سپس از تهران اطلاع یافتیم که اقداماتی انجام شده است که این حکم اجرا نشود. اینکه این اقدامات و گزارش مربوط به این فعالیتها از سوی یک سایت اینترنتی اپوزیسیون معلوم الحال عینأ مثل بی بی بی سی و خبر گزاری جمهوری اسلامی منعکس شد و بدتر از آنها اعتراضات مخالفین به این حکم را به تمسخر گرفت و تلاش کرده بود بگوید که اگر سینا نجات یافته بدلیل هر چیز دیگری بوده بجز اعتراضات علیه اعدام! این موضع بدیع و غیر مسولانه ای است. برخورد فرقه ای اینها با جریانات اجتماعی به جایی رسیده است که امر مخالفت با رژیم اسلامی هم آگاهانه کم رنگ و نادیده گرفته شود.

شانه بالا اندختن در قبال جنبش علیه اعدام و یا فعالیتهای بین المللی علیه اعدام اینها به جایی رسیده است که در مصاحبه با پدر و مادر کبرا رحمانپور تلاش کردند نشان دهند که گویا در تجمع مقابل دفتر سازمان ملل هم کسی شرکت نکرده و خانواده ها بیخبر بوده اند که این تجمع فراخوان داده شده است. این اراجیف و همصدا شدن با ارگانهای رژیم اسلامی عجیب است اما از این عده مالیخولیا چنین انتظاری را باید داشت اینها تلاش کردند بگویند اصلا میتینگی و اعتراضی در جریان نبوده است. اینها با این اقدامات در راهی قدم گذاشته اند که از هر سو بررسی کنید٬ علیه اعتراضات مردم و با حکومت اسلامی هم صدا شدند. این جریانات پرت و پلا گو را باید به حال خودشان گذاشت که در حاشیه جامعه بپوسند.

اما امروز یکبار دیگر سینا پایمند و علی علیجان نوزده ساله در خطر اجرای حکم اعدام هستند. آیا باید منتظر نواختن فلوت در محل اجرای حکم شد و یا به اقداماتی جهانی دست زد؟

کمیته بین المللی علیه اعدام٬ برای نجات جان این دو جوان از امروز مجموعه اقداماتی بین المللی را در دستور خواهد گذاشت. باید در همه جای دنیا علیه این احکام وحشیانه افشاگری کرد. باید از پارلمان اروپا و سازمان ملل خواست فورا به حکومت اسلامی ایران اعتراض کرده و خواهان لغو این احکام شوند. باید به جنبش جهانی علیه اعدام متوسل شد و باید تمسخر کنندگان و مدعیان بی تاثیری این حرکات و این اقدامات را رسوا کرد.
جنبش جهانی علیه اعدام و همه نهادهای مدافع حقوق انسانی باید فورا به این احکام اعتراض کنند.
ما نخواهیم گذاشت این دو جوان اعدام شوند. با تمام قدرت برای نجات جان سینا پایمند و علی علیجانی به میدان بیایید!

کمیته بین المللی علیه اعدام
28 اکتبر 2006
www.adpi.net
تلفن تماس: 00491775692413
وضعیت وخیم یک زندانی سیاسی بیمار
بنا بر گزارشهای رسیده از زندان گوهر دشت کرج، مهرداد لهراسبی از زندانیان سیاسی که در اعتراضات 18 تیر 78 دستگیر شده بود و از آن زمان تا کنون در زندان بسر می برد، در اثر شکنجه های روحی و جسمی دچار بیماریهای فراوانی شده و برای درمان باید به خارج از زندان منتقل شود.
قوه قضائیه با تعیین وثیقه سنگین امکان معالجه در خارج از زندان را برای این زندانی سیاسی غیر ممکن ساخته بود. اخیرا خانواده وی کفالت او را بر عهده گرفته و ابتدا مسئولین قضائی و زندان با این کفالت موافقت کردند ولی یکی از مسئولین دادگاه انقلاب (علیزاده) از دادن اجازه درمان به مهرداد لهراسبی جلوگیری می کند.
این فرد مسئول اعمال فشار علیه زندانیان سیاسی و خانواده های آنها است.
خانواده های زندانیان سیاسی هنگام مراجعه به دادگاه انقلاب با برخوردهای توهین آمیز، تحقیر کننده و تهدیدآمیز از سوی علیزاده مواجه می شدند.
فعالان حقوق بشر در ایران جلوگیری از معالجه مهرداد لهراسبی در خارج از زندان و عدم درمان جدی بهروز جاوید تهرانی را محکوم می کند و از تمامی مجامع حقوق بشری می خواهد که اینگونه فشارهای غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی بیمار را محکوم کنند
200
هزار كارگر در 500 واحد صنعتي حقوق خود را از 3 تا 50 ماه دريافت نكرده اند

انحلال اتحادیه جوانان کمونیست چک از سوی حکومت

چپ نو: غالبا جمهوری چک از سوی لیبرالها به عنوان یک نمونه دموکراسی ستودنی نام برده می شود. دولت چک، اتحادیه جوانان کمونیست را غیرقانونی و منحل اعلام کرده است. حاکمان چک دلیل این عمل را اعتقاد اعضای این اتحادیه به ضرورت جایگزینی مالکیت خصوصی با مالکیت عمومی اعلام کرده اند! نامه زیر را اتحادیه جوانان کمونیست چک نوشته. به این عمل بورژوازی چک اعتراض کنیم.
(منبع: http://www.marxist.com/)

رفقای گرامی
اتحادیه جوانان کمونیست (KSM) در جمهوری چک در 12 اکتبر 2006 رسما از سوی قدرت حاکم منحل شد. در 16 اکتبر 2006 اتحادیه نامه ای از وزیر کشور جمهوری چک دریافت کرد که در آن آمده بود وزارت کشور نهایتا اتحادیه جوانان کمونیست را منحل اعلام کرده است. این اتفاق علیرغم کمپین بزرگی صورت گرفت که علیه خطر غیر قانونی اعلام شدن سازمان کمونیستهای جوان در جمهوری چک تشکیل شده بود.
هزاران نفر از شهروندان چک نامه ای را علیه تلاش وزیر کشور مبنی بر غیرقانونی اعلام کردن اتحادیه جوانان کمونیست (KSM) امضا کردند. اعتراضات علیه غیرقانونی اعلام کردن KSM توسط تشکلهایی چون سازمان سابق مبارزین علیه فاشیسم، سازمانهای دانشجویی، احزاب سیاسی و انجمنهای مدنی در جمهوری چک انجام گرفت. مقاومت عظیمی هم در خارج کشور علیه تلاش وزیر کشور برای غیرقانونی کردن KSM انجام گرفت. صدها سازمان دانشجویی و جوانان، اتحادیه های کارگری و احزاب سیاسی همراه با هزاران نفر از مردم در وزارت کشور و نیز در سفارتخانه چک در سایر کشورها دست به اعتراض زدند. همبستگی با KSM توسط تعداد زیادی از اعضای پارلمان، شخصیتهای مشهور و روشنفکرانی چون داریو فو، برنده جایزه نوبل، رهبر زاپاتیستا مارکوس، خواننده بونو ووکس نیز اظهار شد. تظاهراتهایی در حمایت از اتحادیه جوانان کمونیست در مقابل سفارتخانه های چک در بسیاری از کشورهای جهان برگزار گردید. فدراسیون جهانی جوانان دموکرات روز 27 فوریه 2006 را روز جهانی همبستگی با اتحادیه جوانان کمونیست اعلام کرد.
وزارت کشور صلاحیت KSM را به عنوان یک سازمان مدنی با این بهانه رد کرده است که اهداف فعالیتهای KSM با فعالیتهای احزاب سیاسی تداخل دارد. وزارت کشور بعدها اظهار داشت که رفتار KSM غیرقانونی بوده زیرا مبتنی بر اندیشه های مارکس، انگلس و لنین بوده و معتقد به ضرورت انقلاب سوسیالیستی بوده اند.
با این وجود، وزارت کشور هیچ یک از آن مباحث را برای انحلال KSM بکار نبرد. تنها دلیلی که منجر به انحلال رسمی اتحادیه جوانان کمونیست شد این بود که KSM در برنامه اش از ضرورت جایگزینی مالکیت خصوصی بر ابزار تولید با مالکیت اجتماعی بر ابزار تولید سخن گفته بود.
اتجادیه جوانان کمونیست علیرغم انحلال رسمی اش توسط قدرت حاکم، در نظر دارد تا به مبارزه برای حقوق اکثریت جوانان – دانشجویان و کارگران جوان و بیکاران – و برای سوسیالیسم بپردازد! KSM تصمیم وزارت کشور را در دادگاه به چالش خواهد کشید.
غیرقاونی اعلام کردن KSM در فضای نظامی ضد کمونیستی تعقیب توهمات، کمپین های مختلف ضد کمونیست و حملات و فراخوان های جدید برای مجرم شمردن حزب کمونیست بوهمیا و موراویا صورت گرفته است. تصمیم وزیر کشور تنها یک هفته پیش از انتخابات محلی و سنا انجام شد که اتحادیه قرار بود در آن شرکت کند.

دوستان و رفقای گرامی
لازم است که در سطح بین المللی علیه غیرقانونی کردن و مجرم شناختن جنبش کمونیستی در چک مقابله کنیم. از شما می خواهیم که همبستگی تان را با KSM اعلام کرده و علیه این حرکت بی سابقه ی وزارت کشور جمهوری چک به سفارتخانه های جمهوری چک در کشور خودتان اعتراض کنید. آدرس آنها در اینجا است. لطفا ما را از طریق email در جریان فعالیتهایتان قرار دهید.

همچنین می توانید با امضای بیانیه های زیر اعلام همبستگی کنید:
http://4ksm.kke.gr/ (به ابتکار حزب کمونیست یونان)
http://wfdy-ksm.kne.gr/ (به ابتکار فدراسیون جهانی جوانان دموکرات)

ما از شما می خواهیم که خبر این اقدام ضد دموکراتیک حکومت چک را در رسانه های کشورتان انعکاس دهید.

زنده باد همبستگی بین المللی!
دپارتمان بین المللی اتحادیه جوانان کمونیست (KSM)
اعتراض محافل سیاسی و مطبوعاتی به سفر خاتمی به اسکاتلند
سفر آخوند شیاد محمد خاتمی به اسکاتلند و حضور وی در دانشگاه سنت اندروز این کشور با موجی از اعتراض از سوی محافل سیاسی و مطبوعاتی مواجه شده است. اتحادیه سراسری دانشجویان انگلستان سفر خاتمی را محکوم کرده و روزنامه تایمز لندن نیز حضور او در دانشگاه St Andrews اسکاتلند را یکی از شرم آورترين صفحات تاريخ این دانشگاه توصیف کرده است.
تایمز لندن دعوت از خاتمی را با دعوت از موسولینی، دیکتاتور رژیم فاشیستی ایتالیا در جریان جنگ جهانی دوم مقایسه کرده و نوشته است در دورانی که خاتمی به قدرت رسید، حکومت ملایان با مهارت بسیار سياستی را بازی كرد تا تغيير رژيم در ایران را به تعویق بیندازد و از دولت وی بعنوان سوپاپ اطمینان در برابر نارضايتی گسترده در داخل كشور استفاده کند.
این روزنامه نوشت آنها حتی کشورهای خارجی را نیز فريب دادند و اینطور وانمود كردند که حکومتشان اصلاح پذیر است و گويا در ایران يک برنامه اصلاحات نظير آنچه گورباچف در شوری سابق انجام داد، جريان دارد.
تایمز لندن نوشت اما در عمل، خاتمی با اين ادعا برای برنامه تسليحات هسته ای رژیم ملایان وقت بسياری خريد.
این روزنامه نوشت برغم همه سر و صداهايی که خاتمی برای اصلاحات براه انداخته بود، کمترین تلاشی برای ایجاد تغيير در سيستم حکومتی انجام نداد.
تایمز لندن با اشاره به سرکوبگریهای جمهوری اسلامی طی 27 سال گذشته نوشت چرا ما بايد ادعاهای خاتمی را باور كنيم؟ قتل های سیاسی موسوم به قتل های زنجيره ای در دوران رياست جمهوری او صورت گرفت و در جريان سرکوب خونین اعتراضات دانشجويی تیرماه 78 نیز به ساير دوستان حاكم خود پيوست
تجمع جمعی از كارگران كارخانجات شهرري مقابل مجلس // كارگران شركت" توسعه صنايع پزشكي" تجمع اعتراض آميز برپا كردند
تجمع جمعی از كارگران كارخانجات شهرري مقابل مجلس
حدود 100 نفر از كارگران كارخانجات شهرري در اعتراض به پيش‌نويس قانون كار مقابل مجلس تجمع كردند. به گزارش خبرنگار پارلماني خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، يكي از تجمع‌كنندگان، گفت: اعتراض ما به پيش‌نويس قانون كار و ماده‌ي 27 آن است كه با حذف اين ماده اخراج كارگر به طور مطلق به دست كارفرما داده مي‌شود بدون قائل شدن حق و حقوق كارگر. اين شخص ادامه داد: همچنين در پيش‌نويس قانون كار، كارگاه‌هاي زير 10 نفر را از برخي از بندهاي قانون كار معاف كرده‌اند و باز هم افراد و حقوقق كارگر به طور مطلق به طور مطلق به كارفرما داده شده است. اين تجمع‌كنندگان پلاكاردهايي با مضمون‌هاي زير در دست داشتند: «اصلاح قانون كار، اخراج كارگران قراردادي است»، «كميسيون صنايع، قانون كار را رها كن فكري به حال ما كن»، «حذف ماده‌ي 27، حذف شوراهاي ماست»، «قانون كار ايران يادگار امام است» و «مجلس به ما عيدي داد، يك نان آجري داد». به گزارش ايسنا، عليرضا محجوب دبير كل خانه‌ي كارگر نيز با حضور در ميان تجمع‌كنندگان در جمع آنها صحبت كرد و توضيحاتي داد
----------------------------------------
كارگران شركت" توسعه صنايع پزشكي" تجمع اعتراض آميز برپا كردند
با انحلال احتمالي شركت" توسعه صنايع پزشكي" وابسته به وزارت بهداشت بيش از 200 تن از كارگران شاغل در سه واحد زير مجموعه اين شركت در آستانه اخراج قرار گرفتند . به گزارش خبرنگار گروه كارگري ايلنا, اين كارگران در سه واحد توليدي ابزار جراحي دستي , واحد ساخت تخت‌‏هاي بيمارستاني امين‌‏آباد و واحد توليد البسته بيمارستاني در تهران شاغل هستند .جمعي از كارگران اين شركت با حضور در دفتر خبرگزاري ايلنا, با اعلام مراتب اعتراض خود به تصميم مديران براي انحلال اين واحد , اظهار داشتند‌‏: برخي از مديران وزارت بهداشت ترجيح مي دهند كه واحدهاي توليدي داخلي تعطيل و زمينه واردات كالاهاي خارجي فراهم شود . آنان گفتند : واحد توليد ابزار جراحي دستي يكي از واحدهاي منحصر به فرد در ايران است و تعجب مي‌‏كنيم كه مديران تصميم به انحلال اين واحد و ساير واحدها گرفته اند . كارگران اظهار داشتند‌‏: مديران اين شركت منتظر تامين بودجه براي تسويه حساب با كارگران و انحلال شركت هستند . آنان گفتند كه سابقه كاري بيشتر كارگران 10 تا 20 سال است و با انحلال احتمالي واحد نمي‌‏دانند كه تكليفشان چه خواهد شد . بنابراين گزارش خبرنگار ايلنا, كارگران اين شركت از دقايقي پيش در مقابل دفتر خبرگزاري شركت در خيابان ناصرخسرو -صوراسرافيل تجمع اعتراض آميز برپا كرده‌‏اند
خبرهای کوتاه : 250 نفر از دانشجويان پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تحصن كردند // تجمع اعتراض آميز كارگران نساجي" شاهو" در سنندج
250
نفر از دانشجويان پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تحصن كردند
صبح امروز حدود 200 تا 250 نفر از دانشجويان سال‌‏هاي پنج تا هفت پزشكي دانشگاه علوم پزشكي شيراز در اعتراض به نحوه آموزش پزشكي تحصن كردند. به گزارش خبرنگار ايلنا, اين دانشجويان كه در حياط دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي جمع شده بودند, خواستار آموزش مدون پزشكي بوده و معتقدند ؛ دانشگاه بيشتر به دنبال ارائه خدمات درماني توسط اين دانشجويان به بيماران است و آموزش مدون و جامع ارائه نمي‌‏دهد. براساس اين گزارش ، روز گذشته دانشجويان سال‌‏هاي شش و هفت پزشكي ، در اعتراض به نحوه آموزش پزشكي از حضور در بيمارستان‌‏هاي تحت نظارت دانشگاه علوم پزشكي شيراز خودداري كرده و از امروز نيز دانشجويان سال پنجم پزشكي بيمارستان‌‏هاي مذكور حضور نخواهند يافت. بنابر اين گزارش ، دانشجويان خواستار ارائه پاسخ مناسب از مسوولان دانشگاه بوده و اگر تا پايان امروز پاسخي دريافت نكنند از حضور در بخش اتفاقات و اورژانس نيز خودداري خواهند كرد. گفتني است؛ اين تحصن هفته گذشته با اعتراض دانشجوياني كه در بخش جراحي آموزش مي‌‏بينند آغاز شد و از روز گذشته دانشجويان سال‌‏هاي 5 تا 7 پزشكي نيز به جمع آنان پيوستند
--------------------------------------------
تجمع اعتراض آميز كارگران نساجي" شاهو" در سنندج
جمعي از كارگران واحد ريسندگي" شاهو" در سنندج از ديروز در محل واحد تحصن كرده‌‏اند . به گزارش خبرنگار ايلنا, از مركز سنندج 30 تن از كارگران اين واحد در اعتراض به احتمال اخراج خود و عدم پرداخت مطالبات صنفي اشان دست به تحصن زده و خواستار رسيدگي مسوولان شدند . در اين واحد نساجي 70 نفر شاغل هستند
بیانیه اعتراض انجمن اسلامی دانشگاه علامه نسبت به محکومیت قضایی عضو این تشکل به جزای نقدی و 30 ضربه شلاق
بیانیه اعتراض انجمن اسلامی دانشگاه علامه نسبت به محکومیت قضایی عضو این تشکل به جزای نقدی و 30 ضربه شلاقتشدید برخوردهای قضایی و انضباطی با فعالان دانشجویی در ماه‌های اخیر و ایجاد محدودیت‌های شدید برای فعالیت تشکل‌های مستقل دانشجویی در کنار انحلال و توقیف پی‌درپی آ‌ن‌ها، شائبه شکل‌گیری انقلاب فرهنگی دوم را در اذهان تقویت کرده است، واقعه‌ای که طی آن، جریانات و تفکرات منتقد از دانشگاه‌ها حذف شدند. فعالیت مجدد هسته‌های گزینش دانشجویان و اساتید، ظهور پدیده ابداعی "دانشجویان ستاره دار" به منظور تصفیه دانشگاه‌ها از دانشجویان دگراندیش و حذف بسیاری از استادان از عرصه آکادمی به بهانه بازنشستگی در کنار فشارهای پیدا و پنهان دیگری که بر دانشجویان و استادان وارد می‌شود نمونه‌های شفافی است که نشان می‌دهد جامعه دانشگاهی روزهای سختی را سپری می‌کند.در این میان، صدور احکام قضایی پرداخت 10 میلیون ریال جزای نقدی به اتهام اهانت به مقام رهبری از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب و 30 ضربه شلاق به اتهام توهین به نگهبان دانشگاه از جانب شعبه 102 دادگاه عمومی برای محمدرضا رحیمی راد عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی یکی از آخرین مواردی است که ادعای سرکوب فعالان و جریان‌های اصیل دانشجویی را بیش از گذشته ثابت می‌کند و حقانیت و مظلومیت دانشجویان آرمان‌گرا را به نمایش می‌گذارد.این احکام غیرقابل انتظار در حالی برای رحیمی راد صادر شده که وی در زمان اعتصاب غذای شماری از اعضای انجمن دانشجویان جمهوری‌خواه دانشگاه یزد به درخواست این تشکل و برای کمک به پایان مسالمت‌آمیز آن به دانشگاه یزد مراجعه کرده است. وی همچنین در تمام مراحل بازجویی، بازپرسی و جلسات دادگاه اتهامات انتسابی را رد کرده و جز پاره‌ای استنادات بی‌پایه و اساس و ساختگی که از جانب مسوولان سابق دانشگاه یزد ارائه شده هیچگونه ادله‌ای برای اثبات اتهامات وجود ندارد. نکته تاسف بار در باره احکام قضایی مزبورآن است یکی از استنادات محکومیت نامبرده در خصوص هر دو اتهام، شکایت سرپرست سابق دانشگاه یزد در دولت اصلاحات(آقای مکیان) است که در دادنامه وی به صراحت به آن اشاره شده است، شکایتی که به نظر می‌رسد با مخالفت و ممانعتی از جانب وزارت علوم وقت مواجه نبوده است. صرف نظر از اختلاف دیدگاه جریان دانشجویی و اصلاح‌طلبان در جهت‌گیری‌ها، برخوردهای کینه‌توزانه و غیرموجهی از این دست با فعالان دانشجویی از جانب برخی از مدیران منسوب به اصلاح‌طلبان یکی از نکات شایسته تامل است که بخشی از چرایی به تعامل نرسیدن دانشجویان و اصلاح‌طلبان را روشن می‌کند. بی‌تردید پاره‌ای از بی‌اقبالی عمومی نسبت به شعارهای جریان اصلاح‌طلب در انتخابات ریاست جمهوری گذشته ناشی از تطابق نداشتن سخن و عمل اصلاح‌طلبان بود که بررسی آن البته به آسیب‌شناسی عملکرد اصلاح‌طلبان کمک می‌کند.انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی مراتب اعتراض شدید خود را به نقض حقوق شهروندی و صدور احکام قضایی برای عضو این تشکل اعلام نموده و حاکمیت را به عدالت، انصاف و عقلانیت در مواجهه با فعالیت مسالمت‌آمیز دانشجویان دعوت می‌نماید. بی‌تردید برخوردهایی از این سنخ با فعالان دانشجویی، تاوان تاثیرگذاری، روشنگری و فعالیت منتقدانه است و در پیمودن راه آزادی و آزادگی اثرگذار نخواهد بود. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی
نعمت احمدي : با اعلام موافقت بازپرس، با كيوان انصاري ملاقات مي‌كنم
وكيل مدافع كيوان انصاري عضو اسبق انجمن اسلامي دانشگاه امير كبير از موافقت بازپرس رسيدگي كننده به پرونده موكلش براي انجام ملاقات با وي خبر داد. نعمت احمدي در گفت‌وگو با خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اظهار داشت: با مراجعه به شعبه 14 بازپرسي دادسراي انقلاب در پرونده كيوان انصاري اعلام وكالت كردم و بايد به زندان بروم و بازپرس با ملاقات من موافقت كرد. وي خاطرنشان كرد: به كيوان انصاري نيز اجازه‌ي ملاقات داده شده است
ايران يک کشور بى قانون است
نه تنها براى خارجيان بلکه براى شهر وندان ساکن ايران
اين گوشه اى از اظهارات «Kenneth Lewis ـــ کنت لوئيس» دبيرکل وکلاى بدون مرز در سوئد است که طى چند روز گذشته در پى تلاش براى آزادى دو کارگر سوئدى دستگير شده درايران٬ بجرم جاسوسى و عکسبردارى از آنچه که بنا به ادعاى جمهورى اسلامى ايران تاسيسات نظامى ناميده مى شود و منجر به حکم دوسال زندان براى آنان گرديده است۔ درمصاحبه با شبکه ٤ تلويزيون سوئد ابراز گرديد۔
او در اين مصاحبه به حقيقتى بنيادى اشاره مىکند که ميليونها شهروند ساکن ايران بيش از يک ربع قرن است با آن دست و پنجه نرم مى کنند۔ همان حقيقتى که صدها پناهجوى گريخته از جهنم جمهورى اسلامى براى کسب اقامت و مجوز پناهندگى به ادارات ضد پناهندگى دولت سوئد ارائه مى دهند و در مصافى ناعادلانه پذيرفته نمى شوند۔ همين حقيقت پايه اى که فرياد هزاران پناهجوى بى پناه در کشور سوئد است! که ايران تحت حاکميت رژيم اسلامى يک کشور نا امن است! که جمهورى اسلامى بانى جنايات بيشمار و ناقض خشن حقوق بشر است۔
«Kenneth Lewis» در اين مصاحبه ضمن هشدار به شرکتهاى خارجى براى فرستادن کارگران خود به ايران٬ گفت: «اين امکان که در ايران در دادگاهى عادلانه مورد محاکمه قرار بگيريد اساسا وجود ندارد۔ فرستادن کارمندان شرکتهاى خارجى به ايران همراه با خطر بزرگى است۔ هيچ تضمينى جهت امنيت حقوقى شهروندان وجود ندارد۔ ۔ ۔ » او به درست مىگويد٬ که کسى در ايران نمىتواند امنيت داشته باشد!
جالب توجه است که در اين مصاحبه تلويزيونى اعلام گرديد٬ که وزارت امور خارجه دولت جديد سوئد نيز در باره عدم امنيت حقوقى در ايران به افرادى که قصد انجام ماموريتهاى شغلى در ايران دارند٬ هشدار داده است۔
وزارت امور خارجه سوئد عدم امنيت حقوقى در ايران را مى پذيرد٬ و وزارت مهاجرت همين دولت٬ از پذيرش نا امن بودن ايران سر باز مى زند! اين يک بام و دو هوا را هيچ عقل سليمى نمى پذيرد۔ اگر ايران نه تنها براى کارمندان شرکتهاى خارجى که براى شهروندان ساکن اين صحراى وحشت نا امن است٬ چرا فراريان و گريخته گان همين نا امنى چنين بى رحمانه ناچارند درپى رد تقاضاى پناهندگيشان به سخت ترين شرايط و روى آوردن به زندگى مخفى تن در دهند! چرا بايد همين حقيقت بنيادى را با گرو گذاشتن هست و نيستشان ثابت کنند و با شانه بالا انداختن و بى مبالاتى ادرات پناهندگى دولت سوئد مواجه شوند!؟
براى وزرات امور مهاجرت سوئد٬ هنوزبيش از صدهزار اعدام٬ سنگسار و بى حقوقى قرون وسطايى٬ زن آزارى سيستماتيک مردم ايران توسط يک حکومت سراپا خون و جنايت٬ قصاوت و بى رحم درکشتار مخالفان خود٬ سندى براى اثبات مدعاى پناهجويان ايرانى نيست!
دو کارگر سوئدى اسير جمهورى اسلامى٬ بايد از امکان دفاع و برخوردارى از محاکمات آزاد و عادلانه برخوردار گردند۔
پذيرش بدون قيد شرط اقامت ايرانيان گريخته از حکومت جنون و جنايت اسلامى٬ اولين قدم در پذيرش نا امنى کشورى است که مردمش در دريايى از مصيبت هاى بى پايان٬ در نبردى نابرابر در جنگند!
دولت سوئد بايد رسما پاسخگوى تناقض آشکار در سياستهاى اعلام شده اش درقبال وضعيت زندگى مردم ايران و پناهجويان ايرانى باشد۔
همبستگی، فدراسيون سراسرى پناهندگان ايرانى ــ سوئد
٢٨ اکتبر ٢٠٠٦

پناهجويان متحصن در کمپ تيپف عراق خواهان اعزام هيئت مشترک کميسارياي عالي پناهندگان و فدراسيون پناهندگان ايراني به عراق شده اند

بيش از هشتاد روز تحصن و يک هفته اعتصاب غذا ٬ براي جلب توجه افکار عمومي به موقعيت وخيم صدها پناهجو در کمپ تيپف در عراق است.
اينها خواهان اعزام فوري به يک کشور امن هستند. خواست اين پناهجويان بايد فورا اجرا شود.
صدها نفر جدا شدگان از سازمان مجاهدين خلق که در بدترين شرايط و تحت تاثير نيروهاي متعددي در آنجا ٬ اسير شده اند٬ ميخواهند به يک کشور امن بروند.
اعزام اجباري اينها به ايران و دخالت جمهوري اسلامي ايران در مورد سرنوشت اين افراد با کمپين گسترده فدراسيون سراسري پناهندگان ايراني و مقاومت خود پناهجويان به شکست کشيده شد. اکنون دولت امريکا که با اين افراد همانند اسير جنگي رفتار ميکند٬ در مقابل اعزام اينها به کشور امن سنگ اندازي ميکند و کميسارياي عالي پناهندگان که باز تحت فشار اعتراضات اين افراد را بعنوان پناهنده سياسي به رسميت شناخت و با اکثر آنها مصاحبه کرد٬ پروسه انتقال اين افراد را بسيار کند به پيش ميبرد.

پناهجويان براي نجات جان خود به اعتصاب و تحصن دست زده اند. طبق آخرين اخبار اکنون آمار اعتصاب غذا کنندگان ٣۷ نفر است٬ چرا که نمايندگان پناهندگان براي پيگيري امور از اعتصاب غذا دست کشيده اند.
اينها اکنون همگي در سه چادر جمع شده و نيروهاي امريکايي دور اين چادرها سيم خاردار کشيده و همه اين افراد را تحت کنترل شديد قرار داده اند.
براي اين پناهجويان که بتدريج ضعيف شده و احتياج به مراقبت ويژه پزشکي دارند٬ هيچ اقدامي نشده است.
پناهجويان متحصن که احتمال قطع رابطه با دنياي خارج را ميدهند٬ از مسئولين فدراسيون خواسته اند که براي اعزام يک هيئت مشترک کميسارياي عالي پناهندگان و فدراسيون سراسري پناهندگان ايراني اقدام کنند.
مينا احدي دبير فدراسيون با تماس با کميسارياي عالي پناهندگان در اين مورد با آنها گفتگو کرد. قرار است روز دوشنبه
٢۹ اکتبر در اين مورد با کميسارياي عالي پناهندگان مجددا گفتگو شود.
فدراسيون مصمم است که به همراه هيئتي از کميسارياي عالي پناهندگان٬ نمايندگان خود را براي بررسي و کمک به اين پناهجويان به عراق اعزام کند.

همبستگي – فدراسيون سراسري پناهندگان ايراني
٢۸ اکتبر ٢۰۰۶
جان پناهجویان متحصن در کمپ تیپف در خطر است
آخرین اخبار تحصن و اعتصاب غذای پناهجویان در کمپ تیپف عراق
سیاست ضد انسانی مجاهدین خلق٬ آمریکا و جمهوری اسلامی٬ برای قربانی کردن این پناهجویان را باید به شکست کشاند

در کمپ تیپف در عراق بیش از دویست نفر از پناهندگان سیاسی زندگی میکنند که از سازمان مجاهدین خلق ایران جدا شده اند. اینها که در یک اردوگاه اسیر دولت امریکا بوده و قبلا حتی به عنوان پناهنده سیاسی به رسمیت شناخته نمیشدند٬ اکنون از طرف کمیساریای عالی پناهندگان به عنوان پناهنده به رسمیت شناخته شده و برای انتقال به یک کشور امن٬ مصاحبه شده اند.
اما پروسه انتقال پیش نرفته و بعد از حدود یکسال فعلا فقط سی نفر قبولی از چند کشور ثالث گرفته اند ولی انتقال آنها همچنان متوقف مانده است. این پناهندگان برای انتقال فوری به یک کشور امن از هشتاد روز قبل به یک تحصن دست زده اند. شرایط سخت زندگی و امکان زد و بند سیاسی با جمهوری اسلامی ایران و مشکلات و خطرات امنیتی و جانی در این کمپ٬ این پناهجویان وا وادار کرده است برای دفاع از حقوق خود به تحصن دست بزنند.

سکوت سازمانها و احزاب سیاسی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در قبال موقعیت این پناهجویان ٬ تاسف بار است و تا کنون باعث ایزوله شدن حرکت آنها و کم توجهی افکار عمومی به آنها شده است. این پناهجویان از دو روز قبل با دادن یک اطلاعیه مطبوعاتی به اعتصاب غذا دست زده اند. این پناهندگان هم اکنون چهل نفرشان در اعتصاب غذا هستند.
آخرین اخبار حاکی است که :
روز پنجشنبه 26 اکتبر ٬ نظامیان امریکایی در کمپ تیپف در عراق که قصد جدا کردن چهل نفر از پناهندگان متحصن را که دست به اعتصاب غذا زده بودند را داشتند٬ با مخالفت و اعتراض بقیه روبرو میشوند.
این مباحثه و درگیری تا پاسی از شب ادامه داشته و در نهایت اعتصاب غذا کنندگان در همان محل با کشیدن سیم خاردار به دور محل تحصن و کنترل بیشتر آنها توسط مامورین امریکایی مواجه شده اند. 10 نفر در این کمپ اکنون اعتصاب غذای خشک را آغاز کرده و سی نفر دست به اعتصاب غذای تر زده اند. خواست پناهجویان انتقال فوری به یک کشور امن است.
170 نفر از پناهندگان کمپ تیپف در اعلام حمایت از حرکت اعتصاب کنندگان دو روز است که از گرفتن غذا امتناع کرده اند. مقامات دولت امریکا که نظارت بر این کمپ به عهده آنها است٬ با سخت گیری و رفتار غیر انسانی سعی در به شکست کشاندن این حرکت دارند. اکنون امکان تماس با بیرون را برای این پناهندگان محدودتر کرده اند و امکان قطع رابطه اینها با دنیای خارج بسیار زیاد است.

همبستگی – فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در مورد وخامت اوضاع این پناهجویان یکبار دیگر به همه نهادهای مدافع حقوق انسانی هشدار میدهد. اگر رابطه اینها با خارج از کمپ قطع شود٬ مقامات دولتی و مامورین امریکایی که در آنجا هستند٬ ظرفیت کامل به خاک و خون کشیدن این حرکت را دارند. ما در مورد وضعیت این پناهندگان به کمیساریای عالی پناهندگان بطور جدی هشدار میدهیم! ما همچنین از نهادهای مدافع حقوق انسانی از عفو بین الملل و از همگان دعوت میکنیم که خبر این حرکت را وسیعا پخش کرده و برای دفاع از حقوق انسانی این پناهجویان به میدان بیایند. نباید بگذاریم بیش از دویست نفر فعال سیاسی و مخالف جمهوری اسلامی در بیابانهای عراق قربانی شوند. برای انتقال این افراد به یک کشور امن متحدانه به میدان بیایید.

در پایان خطاب به مجاهدین خلق که در جریان کمپین دفاع از حقوق انسانی این پناهجویان رهبریشان سخیف ترین حملات را علیه فدراسیون انجام داد٬ میپرسیم آیا حق با ما نبود که این سازمان مافیایی را افشا کردیم. آیا اکنون این فشار مقامات امریکایی علیه بیش از دویست نفر فعال سیاسی جدا شده از سازمان مجاهدین را رهبری سازمان شما با شعف نظاره میکند یا در دفاع از جان آنها اقدامی را در دستور قرار داده است؟ همچنانکه تا کنون روشن شده است سازمان مجاهدین خلق٬ دولت آمریکا و جمهوری اسلامی علیه این پناهجویان ایستاده اند. هر کدام از این نیروهای ارتجاعی و ضد انسانی با هدف خاصی و در رقابت با همدیگر میخواهند این پناهجویان را قربانی سیاستهای ضد انسانی خود کنند. باید علیه این صف و در دفاع از انسانیت به میدان آمد.

قطع ارتباط این پناهجویان با دنیای خارج ٬ زنگ خطری است که جان و امنیت بسیاری از آنها را تهدید میکند. به این رفتار غیر انسانی در همه جا و به هر طریق ممکن باید اعتراض کرد. پناهجویان متحصن نیمه شب پنجشنبه با تماس با دفتر فدراسیون اعلام کردند که ما راهی نداریم جز اعتراض و مبارزه و اعلام کرده اند٬ احتمال مرگ تعدادی از پناهجویان در این شرایط هست. چرا که زندگی در شرایط سخت این کمپ٬ بسیاری را به حد افسردگی و معضلات روحی جدی رسانده است. پس صدای ما را در دنیا پخش کرده و برای نجات فوری ما از این اوضاع فعالیت کنید.

ما از همه سازمانهای مدافع حقوق انسانی و از احزاب و گروههای سیاسی میخواهیم فورا به این اوضاع اعتراض کنند.

همبستگی – فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی
27 اکتبر 2006

خشونت عليه دختران در كشور كانادا- گلناز ملك
زنستان : تجاوز جنسي
دختران كانادايي قرباني ِ 84 درصد از گزارشات آزار جنسي هستند.(1991)
دختران 2 يا 3 برابر پسران آزار جنسي را تجربه مي‌كنند.(1997)
54 درصد از دختران زير 16 سال مورد يكي از اشكال رابطه‌ي جنسي ناخواسته قرار گرفته‌اند. 24 درصد تجاوز و يا رابطه‌ي جنسي از روي اجبار و با اكراه را تجربه كرده‌اند، 17 درصد مورد سو استفاده جنسي يكي از نزديكان خود ( افراد خانواده) واقع شده‌اند.(1996)
تجربه‌ي آزار جنسي در 20 تا 30 درصد از دختران و 7 تا 15 درصد از پسران شايع است.(1992)
63 درصد از موارد گزارش شده به پليس، دختران زير 18 سال را در بر مي‌گيرد.(1996)
84 درصد قربانيان آزار جنسي را دختران تشكيل مي‌دهند و 97 درصد از مرتكبين جرم مرد هستند. در 22 درصد از پرونده‌هاي تجاوز، اسلحه به كار گرفته شده‌است.(1992)
آمار ِ كانادا در مورد آزار جنسي كودكان نشان مي‌دهد كه 64 درصد از تمامي موارد گزارش شده‌ي آزار جنسي عليه كودكان بوده و 33 درصد از آن ها توسط يكي از افراد خانواده صورت گرفته است. (نيمي از سوي پدر و مادر صورت گرفته) و 97 درصد متجاوزين مرد بوده اند. (1994)
براساس تحقيقي صورت گرفته در 3 بيمارستان بزرگ كانادا 75 درصد از كودكاني كه به آزار جنسي تن داده‌اند دختر بودند و همچنين و 48 درصد آزار روحي را تحمل كرده‌اند.(1994)
نرخ آمار تجاوز به دختراني با ناتواني ( معلوليت ) جسمي 3 برابر سايرين است.(1994)
75 درصد از قربانيان جرايم جنسي در گروه‌هاي اقليت قومي، زنان زير 18 سال هستند، 50 درصد آنها زير 14 سال و 12 درصد زير 7 سال دارند.(1998)
آزار جنسي، جسمي و رواني:14 درصد از تمامي پرونده‌هاي گزارش شده ي آزار جسمي عليه كودكان است و 22 درصد از آنها توسط يكي از افراد خانواده و عموما پدر يا مادر صورت گرفته‌است. اكثر قربانيان( 68 درصد) در سنين بين 12 تا 17 سال قرار دارند و 34 درصد آنها كمتر از 11 سال سن دارند. در 28 درصد موارد آزار جسمي از اسلحه استفاده شده‌است. 58 درصد قربانيان آسيب سطحي ديده و 5 درصد از آنان دچار آسيب شديد جسمي شده‌اند. 78 از درصد مرتكبين آزار جسمي را مردان تشكيل مي‌دهند.(1994)
43 درصد از كودكاني كه به عنوان فرزندخوانده پذيرفته مي‌شوند توسط سرپرستان خود مورد خشونت قرار مي‌گيرند. 60 درصد آن‌ها در گذشته مورد آزار قرار گرفته‌اند و 5 درصد آنها همچان در شرايط آزار و ايذا قرار دارند.(1998)
20 درصد از دختران دانش آموز در مقطع دبيرستان در تورنتو ادعا مي‌كنند كه در رابطه‌ي عاطفي شان مورد آزار قرار گرفته‌اند.(1997)
35 تا 50 درصد از دختران جوان درگير انواع آزار جسمي از سوي شريك خود هستند.(1998)
35 درصد از زناني كه خشونت زناشويي را تجربه كرده‌اند مي‌گويند كودكان شان نيز شاهد رفتار خشونت آميز عليه آن ها بوده اند. همچنين 50 درصد از كودكان ساكن چهار مركز نگهداري و يك خانه ي امن مي‌گويند كه شاهد كتك خوردن، سيلي خوردن، پرتاب شد و آسيب ديدن مادر خود بوده‌اند.(1993)
تحقيقات نشان مي‌دهد آزار جسمي دختران منجر به افزايش ِ اختلالات گوارشي آنها مي‌شود. 61 درصد از دختران آمريكاي شمالي كه دچار اختلالات تغذيه‌اي بوده اند، قبل از 18 سالگي مورد آزار جنسي، و 85 درصد آنها مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند.(1996)
53 درصد از زنان معلول مادرزاد در طول عمر خود مورد تجاوز و آزار قرار گرفته‌اند.(1996)
ديگر آمارها :خشونت در رابطه‌ي جنسي و آزار جنسي منجر به كاهش عزت نفس و مشكلات روحي و نارسايي‌هاي جسمي مانند مشكلات تغذيه‌اي مي‌شود.
90 الي 95 درصد از تمامي افرادي كه دچار اختلالات گوارشي هستند را زنان تشكيل مي‌دهند.(1994)
38 درصد از دختران 13 ساله و 48 درصد از دختران 15 ساله از اندام خود راضي نيستند و فكر مي‌كنند اضافه وزن دارند.(1996)
39 درصد از دختران 15 ساله پذيرفته‌اند كه حداقل يكبار در هفته دچار افسردگي مي‌شوند.(1997)
با اينكه پسرهاي جوان تمابل بيشتري به خودكشي نشان مي‌دهند اما ميزان خودكشي در دختران 4 تا 5 برابر بيشتر است. (1995)
ميزان مرگ و مير زنان روسپي در كانادا 40 برابر آمار بين‌المللي است.(1994)
در اين كشور سالانه تعداد 2000 الي 3500 تن از مردان با دختراني ازدواج مي‌كنند كه " عروس پستي " ناميده مي‌شوند.(1995)
فقر كودكان در كانادا در مقايسه با ديگر كشورهاي توسعه يافته در مرتبه‌ي دوم قرار مي‌گيرد.(1996)
منبع :The FREDA Centre for Research on Violence against Women and Children
"موج سوم" فمینیسم
صدای آلمان :از پانزده سال پیش موج جدید فمینیسم در آمریکا شروع شده است. این موج به عنوان ادامه فعالیت جنبش زنان و مبارزه در راه برابری حقوقی آنان تعریف می‌گردد. فعالان این موج راه خود را ادامه‌ی تاریخ فمینیسم در آمریکا می‌دانند. از زمانی که در اواسط قرن نوزدهم میلادی زنان مبارز در آمریکا علیه تبعیض جنسیتی در قوانین بپا خاستند، مسُله خواست برابری حقوق زنان دراین کشور و در برخی از کشورهای دیگر نیز بطور علنی مطرح شد. موج اول فمینیسم در زمانی به اوج خود رسید که در سال ١٩٢٠ میلادی زنان در آمریکا حق شرکت در انتخابات را یافتند. در به اصطلاح موج دوم، در سال‌های ١٩٦٠ و ٧٠ میلادی، مبارزات زنان در آمریکا برای رفع تبعیض و بدست آوردن برابری حقوقی در جامعه ادامه یافت. شروع موج سوم فمینیسم در سال ١٩٩٢ بود. در زمانی که گروه کوچکی از زنان فمینیست بنیادی را برای کمک به جوانانی تأسیس کردند که هر گونه علیه بی عدالتی اجتماعی مبارزه می‌کنند. از پانزده سال پیش این بنیاد کمک هزینه تحصیلی به زنان و مردان جوانی می‌دهد که در این راه مبارزه می‌کنند. رفته رفته حرکت کوچکی در این جهت آغاز گشت که پیش از همه در محافل فمینیستی شناخته شده بود. امی ریچاردس یکی از بنیانگذاران این بنیاد در جواب این پرسش که چرا آن‌ها واژه فمینیسم را برای معرفی فعالیت خود بکار نمی‌برند، می‌گوید: "آنان از سویی خود را مرتبط با جنبش فمینیسم می‌دانند اما از سوی دیگر با استفاده از این واژه مشکلاتی دارند. به نظر عده‌ای این واژه قدیمی است و برخی دیگر آن را مرتبط با گروه خاصی از زنان برگزیده سفید پوست می‌دانند. اما همه بر این عقیده هستند که "موج سوم" ارتباطی را با فمینیسم نشان می‌دهد، بدون آنکه این واژه را مستقیم برای تعریف فعالیت‌های خود مورد استفاده قرار دهد. این موضوع بدین معنی نیست که موج سوم به تاریخ فمینیسم بی توجه است، بلکه می‌باید افکار پیشروی را نشان دهد که بدنبال گسترش حوزه مبارزاتی است که از معنی لغوی فمینیسم فراتر می‌روند." این بنیاد، موسسه کوچکی است که مقر آن در نیویورک واقع است و در حال حاضر شش کارمند دائمی دارد. بودجه این بنیاد که نزدیک به یک میلیون دلار در سال است از طریق کمک‌های افراد خصوصی و حمایت بنیادهای دیگر تأمین می‌شود. کسانی که پروژه‌ای را علیه هر گونه تبعیض جنسی، نژاد پرستی، تبعیض قومی، فرهنگی و تبعیضات مالی به انجام می‌رسانند، این امکان را دارند که از کمک‌های مالی بنیاد موج سوم بهره مند گردند. بنابراین اهداف و محتوای کار این موج جدید وسیعتر از اهداف جنبش زنان است. "مشکلات برای انسان‌ها در جوامع مختلف گوناگونند. موج سوم دو خصیصه عمده را نشان می‌دهد: از یک طرف توجه به ارزش‌های دیگری در جامعه برای بوجود آورن تغییرات اجتماعی، همطراز با اهمیت دادن به مسائل سیاسی، و از سوی دیگر برداشتن نه فقط قدم‌های بزرگ به منظور ایجاد دگرگونی در قوانین اجتماعی، بلکه کوشش در جهت یافتن راه‌های ویژه خود حتی در حوزه‌های کوچک." هرکس می‌باید خود تصمیم بگیرد که در جامعه خواهان انجام چه تغییراتی است. وابستگان به این جنبش، که حال از محدوده بنیاد نیز پا فراتر گذاشته اند، موج سوم را منحصر به یک محدوده خاص نمی‌کنند. زیرا آنان تعیین هر مرزی را برای انجام فعالیت‌هایشان به معنی مقرر کردن محدودیتی برای این حرکت ارزیابی می‌کنند. بنابراین مخاطبان موج سوم متفاوتند و فقط زنان نیستند بلکه مردان نیز مورد نظرند. طرفداران موج سوم، اعم از زن و مرد معتقدند که هر کس می‌باید برای انجام فعالیت‌های خود، در نهایت خود تصمیم گیرنده باشد. بدون آنکه ارزش‌های اجتماعی و انتظارات موجود به عنوان یک جنسیت معین در جامعه، وظایف خاصی را برایش در نظر گیرد. به این ترتیب مثلا به انجام عمل‌های جراحی زیبایی هم که تا بحال تابویی در جنبش زنان محسوب می‌شد، به نوع دیگری برخورد می‌گردد. زابینه‌هارک استاد دانشگاه تکنیک برلین و رئیس مرکز پژوهش‌های زنان از بین رفتن مرزها را در این زمینه با دیده انتقادی می‌نگرد: "عادی قلمداد کردن انجام عمل‌های زیبایی را من مسئله دار می‌بینم و خود هرگز در این مورد تلاش نخواهم کرد. من فکر می‌کنم این مسئله در جهان موجب بهبود وضعیت زنان نمی‌گردد. برای من مسائلی جذاب هستند که فقط مد روز نباشند و بهمین جهت تکیه خاص را روی این موضوع لازم نمی‌دانم." پرفسور‌هارک در مجموع موج سوم را مثبت ارزیابی می‌کند و دلیل این امر را در گسترش دامنه مسائل، از فقط موضوعات مربوط به مبارزه برای احقاق حقوق زنان به حوزه‌های اجتماعی و سیاسی و گسترش دامنه شرکت کنندگان در این جنبش به جنس دیگر می‌داند و اینکه در جهان انسان‌های بیشتری به این ترتیب می‌توانند خود را فمینیست بخوانند. او می‌گوید: "اگر موضوع اصلی فمینیسم تا بحال مسئله آزادی زنان و بهبود شرایط آنان بود، امروزه می‌توان گفت که زنان همه برابر نیستند و در شرایط مساوی زندگی نمی‌کنند. بنابر این می‌باید زمینه‌های مختلف زندگی آنان را در نظر داشت. حال پرسش‌های مربوط به روش‌های سلامتی، مسائل مربوط به مهاجرت و تمامی مشکلات ناشی از پدیده جهانی شدن که در سال‌های اخیر بسیار مطرح بوده‌اند نیز به عنوان موضوعات مهم، مورد توجه قرار می‌گیرند. برای من همه این موضوعات، خواست‌های فمینیستی هستند." اینکه موج سوم که تا بحال فقط در جوامع صنعتی غرب و پیش از همه در آمریکا مطرح بوده، گسترش جهانی می‌یابد یا نه، امری است نامعلوم که باید منتظر شد و دید. به گفته پرفسور‌هارک، فمینیسم هم مانند همه جنبش‌های دیگر پویاست: "اگر زنانی باشند که برای آنان مبارزه با تبعیضات اجتماعی به معنی وسیع آن در زیر چتر فمینیسم بگنجد و در آن جهت تلاش کنند، بنابراین فمینیسم باقی خواهد ماند." به این ترتیب شاید در نهایت اصلا مهم نباشد که این موج، موج اول، دوم، سوم و یا هفتم نام نهاده شود

برای مقابله با فیلترینگ جمهوری اسلامی، اخبار و اتفاقات ایران و
جهان را، ما به شما منتقل می کنیم



مرکز پخش خبری سازمان جوانان کمونیست
Communist youth organization(sjk)
http://groups.yahoo.com/group/javanankomonist
http://groups.yahoo.com/group/javanankomonist/join
http://sjk-news.blogspot.com
http://daneshgah-16azar.blogspot.com
www.jawanan.org communist.youth@gmail.com
sjk_news@yahoo.com
fax:004631899613

در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل کسانی را که مایل هستند
برای ما بفرستید تا ما اخبار و رویدادهای مختلف را برای آنان ارسال کنیم
sjk_news@yahoo.com

No comments:

 
direction:rtl;